Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

همیشه سکوت

شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۱۷ ق.ظ

هیچ وقت نفهمیدم باید نسبت به مسئله ی درد و دل کردن چه جبهه ای داشته باشم!
چرا که همین گاهی گفتن ها و گاهی نگفتن ها کار رو همیشه برای من فقط خراب کرده ! محبوبیت رو میگم! یکجایی ازش کم کرد چون ایستادگی کردم و حرف نزدم! یکجایی  هم باز ازش کم کرد! چون پافشاری کردم و حرف زدم! یا اصلا جدای از محبوبیت دلخوری ایجاد کرد!!
بعد از همه ی اینا, تصمیم گرفتم هیچ وقت از غمبادهام تا وقتی نتونستم باهاشون درست کنار بیام، با کسی راجع بهشون حرف نزنم! بلکه بذارم با گذشت زمان کم کم برام عادی بشن! و بعدها اگر همچنان اوضاع طوری بود که دلم می خواست یک جایی و به یک کسی گفته بشن و راجع بهشون حرف بزنم ، هر وقت که پتانسیلشو داشتم بیام اینجا و در غالب یک پست طنز بریزمشون بیرون و بهشون بخندم و نگاه کنم که روزهای بد و مزخرف من همشون پتانسیل اینو دارن که بعدها به نظر فقط یک شوخی بیش نباشن ...

و این یعنی که من هنوز بزرگ نشدم، یعنی هنوز نتونستم اصل زندگی رو بفهمم و همچنان چسبیدم به یک سری چایلدیش بازی و فکر می کنم تمام غم عالم و آدم رو خدا فقط سر راه من گذاشته!! درحالیکه فکر کنم حتی سر سوزنی هم جز مشکلات زندگی نه به حساب می آیند و نه خواهند آمد ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۰۴
حدیث

نظرات  (۶)

خب برای من نوشتنشون آرامش میاره.. اصلاً وبلاگم رو برای همین درست کردم و اغلب پست هاش پر از غمبادهایی هست که تخلیه می شن توی کلمات و می شن پست! 
پاسخ:
خب من منظورم برای خودم نبود! اینکه گفتنشون به خودم کمک می کنه یا نه! 
بیشتر از جهت کسایی که باهاشون حرف می زنم! حس می کنم باعث میشه فقط یه لوس آویزون در نظرشون باشم :/ 
خب منم اون اوایل چنین حسی داشتم. بعدش اهمیتش رو از دست داد. بقیه هر چی دوس دارن فکر کنن مهم آرامش خود آدمه و البته اگر اطرافیان چنین حسی رو داشته باشن مطمین باش به روی آدم میارن و باعث می شن دیگه باهاشون صحبت نکنی درباره مشکلاتت برای آرامش.
در کل سخت نگیر و فکر نکن به این چیزا.. گاهی باید خودخواه بود! :)
پاسخ:
منظورم توی وبلاگ نیست !
خارج از وبلاگ و دنیای مجازی منظورمه!که به روم میارن که چقدر لوسی و اینا :))
در کل آدم می خواد درد و دل کنه تا به خیال خودش سبک تر بشه و یا از کسی که بیرون قضیه است بخواد یه چیزی بگه! ولی امروزه روز درد و دل کردن فقط برای آدم پشیمونی میاره بیشتر :دی پس همون آدم همه چیزو بریزه توی خودش و حرف نزنه به قول معروف سنگین تره :))

+البته که همه ی اینا برای خودم و شرایط من صدق می کنه! اگر هم نسخه دارم می پیچم برای خودم پیچیدم :) نه اینکه کلی همه باید همچین رویکردی به درد و دل کردن و نوشتن از غمبادهاشون داشته باشن.
۰۴ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۱۹ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
به به چه خوش برگشتی توکا ^_^
به بعضی مشکلات باید اونقدر بخندیم که از رو برند.
پاسخ:
مرسی جانم ^___^ 

البته که من مشینم باهاشون گریه می کنم و آخرشم اونا از رو نمیرن همچنان, خودم خسته میشم :)) خندیدنه رو برای بعدها گفتم بیشتر :دی
منم یه مدت خیلی اذیت می‌شدم چون حس ‌می‌کردم نمی‌تونم با اطرافیانم حرف بزنم بخاطر این‌که اونا فکر می‌کنن/ کردن که من دارم سعی می‌کنم با افسردگی و دارک‌بودن و این چرت و پرتا شاخ باشم. :/
دوران مزخرفی بود، بعد این‌جوری بود که از وقتی با همه‌شون قطع رابطه کردم تا شش‌ماه هم ادامه داشت و اینا.
ولی بعدش که آدمای درست اومدن تو زندگیم دوباره خودمو آزاد کردم، به خودم گفتم من آدمِ حرف زدنم و درددل کردن. حالا اگه کسی دوست نداره درددلای منو و می‌خواد فکرای چرت کنه راجع‌بهم، چرا باید با پنهان کردن یه ویژگی خودم و اینا بخوام یه آدمِ دیگه براش بسازم که دوست داشته باشه یا بپسنده؟ خب اونی که دوستشه که من نیستم. جهنم. نپسنده. :))

پاسخ:
خب خوبه که جمع مناسب خودتو پیدا کردی :) 

من گاهی وقت ها فکر می کنم کلا منم که بلد نیستم با بقیه دوست باشم و یه جای منه که می لنگه :))
آقا به‌قول خودت نسخه هرکس برای خودش مناسبه البته. :/ فقط گفتم:/ نمی‌دونم چرا گفتم حتی. :))
پاسخ:
دقیقا دیگ هرکس باید ببینه اوضاع براش چطوریه و بعد ببینه چقدر حرف بزنه :) عیب نداره دور هم بودیم یه دو کلمه حرف زدیم :))
۰۴ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۲۴ פـریـر بانو
میدونی توکا؟ زندگی بهم یاد داد دردای امروز همیشه خنده های فردان. یعنی وقتی سال بعد یا دو سال بعد بهشون فکر می کنی خنده ات میگیره که ینی واقعا به خاطر همچین چیزایی حالم بد میشد؟ واسه همین همیشه سعی می کنم آروم یا در کنارشون باشم یا ازشون بگذرم چون یقینا اونچه که امروز حالمو بد می کنه خاطره های فرداست...حالا شایدم فرداهای فردا بهشون نخندم ولی به هرحال دردناکی خودشو برام از دست میده یا دست کم اونقدر دردش ناچیز میشه که تقریبا به صفر میرسه...تو هم سخت نگیر جان دل... میگذره به هرحال :)
پاسخ:
آره چون شاید بیشتر این مسایلی که درد برامون محسوب میشن یه جورایی جز پروسه ی بزرگ شدنمون هستن و به قول معروف در حال طی کردن فرایند پوست سخت شدن می باشیم :دی 
آره دیگه این روزها هم می گذره و میره و روزهای بعدی میان با چالش های سخت تر :)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی