Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

صندلی داغ

دوشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۷، ۰۹:۰۰ ق.ظ


در گذشته های خیلی دور، اون زمان ها که توی بلاگفا بودیم و بلاگفا برای خودش برو و بیایی داشت یادمه یه بلاگر بود به اسم "عسل مو فرفری" که بنا به گفته ی خودش در اصل موهاش به هیچ وجه هم فرفری نبود ولی خب عشقش کشیده بود و دلش خواسته بود در عالم بلاگری "عسل مو فرفری"  باشه. حالا چرا اول صبحی یادی از عسل بانوی مو فرفری سالیان دور بلاگفا کردم ؟! چون یه دورانی همین عسل بانو برگزارکننده ی صندلی داغ های بسیاری بود. اسم صندلی داغ که اومد یاد اون زمان ها برام زنده شد! که چطوری پای پست های صندلی داغ روزگار می گذروندیم و چه روزهایی بود خلاصه :)

حقیقتا خودم هم نمی دونم شخص مناسبی برای شروع صندلی داغ  می باشم یا نه :دی ولی خب دیگه به دعوت حریر بانو افتخار روشن کردن چراغ صندلی داغ نصیب بنده شد :) باشد که سالیان بعد یه روزی هم آیندگان وبلاگ نویسی بگن یه حریر بانویی بود که یادش بخیر یه دوره ای صندلی داغ های بلاگ رو راه انداخت :))

قوانین بازی رو اگر اینجا نخوندین، خلاصه بگم؛ به این صورت هست که از ساعت 9 صبح امروز تا 9 صبح فردا این پست در اختیار شماست تا هر سوالی که از بنده ی حقیر دارید و ندارید رو بپرسید و من هم جواب بدم :) و همزمان با تمام شدن مهلت پرسش و پاسخ، دوست عزیز بعدی پست صندلی داغش رو منتشر می کنه (راس ساعت 9 صبح فردا) و الی آخر...

خلاصه که بفرمایید، این گوی و این میدان کامنتدونی در اختیار شما تا هر سوالی که از من دارید بپرسید :)


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۰۶

نظرات  (۳۰)

ایشالا :))
ممنون که چراغ بازیمون رو روشن کردی توکای نازنین ^_^

من به عنوان رئیس سوالاتم رِ همین اول کار رو نمی‌کنم. اول بچه‌ها بپرسن :))
پاسخ:
فداووت ^__^ مرسی که افتخار رو دادین به بنده :دی

بابا رئیسسسس :))
سلام توکا خانوم و ممنون که قبول کردین به عنوان اولین نفر رو صندلی بشینین چون کلا اولین داوطلب بودن سخته خداییش
من با اجازه تون سوالها رو شروع میکنم فقط حریر بانو تعداد سوالها رو مشخص نکردن نمیدونم چندتا میشه پرسید:))) حس شیطنتنت به آدم دست میده:))))
۱. جاتون راحته؟صندلی خیلی داغ نیست که؟:)
۲.چیزی لازمه درباره ی خودتون ما بدونیم رو بگید؟ سن ، اهل کجایین چی خوندین، چرا وبلاگ نویس شدین
۳. علم بهتر است یا ثروت؟
۴. رابطه تون با فضای مجازی چطوره؟
۵. بهترین شهر از نظر شما واسه زندگی تو ادیران یا خارج از ایران؟
۶.کلا تو زندگی به خودتون چه نمره ایی میدین؟
۷. رابطه تون با ورزش چطوره؟
۸. خاله شدن خوبه یا عمه شدن؟:)))
۹. علی دایی رو با رسم شکل توضیح دهید؟)))
۱۰. یکی از فانتزیهای ذهنت رو بگو؟
۱۱.حرارت صندلی چطوره؟
۱۲. بازم بپرسم؟
شاد باشی توکا خانوم
۱۳. توکا اسم گیلکیه؟ معنیش چیه؟
پاسخ:
سلاملیکم
بله بله می بینم که به عنوان اولین پرسیدنده خیلی هم پر و پیمون شروع کردید :دی
1. راستش بنده تا ساعاتی پیش در خواب ناز بودم :دی و پست رو هم با امکان انتشار در آینده ساعت 6 صبح نوشتم و گرفتم تخت خوابیدم :)) بیدار شدم و سوال ها رو که دیدم یوهو سوزان شد :))) نشد کم کم گرم بشیم اقلن :دی
2. خبببب ، اهل استان مرکزی یه جاهایی نزدیکیهای اراک و اینا .
 مهندسی برق قدرت خوندم که دو سال پیش لیسانسم رو گرفتم ولی خب به دلیل عدم علاقه بعد از همون لیسانس پرونده اش رو بستم و گذاشتمش کنار :سوت
بعد در طی این دو سال که البته اگر 97 هم به حساب بیاریم میشه سه سال! بله توی این سه سال ، سه بار توی کنکور ارشد شرکت کردم و هر بار هم رشته های مختلف :دی سال اول مدیریت صنعتی (خوشم نیومد و قبول هم نشدم دانشگاهی که می خواستم) سال دوم مهندسی صنایع ( بازم نبود ایون چیزی که باید می بود) تا امسال که دیگه واااقعا اون چیزی که می خوام رو پیدا کردم و  اونم زبان و گرایش تدریس هست :) البته امسال به صورت آزمایشی شد و خیلی نتونستم خوب بخونم ، دیگه ایشالا سال بعد :)
و اینکه چی شد بلاگر شدم ؟ یادمه دبیرستانی و اینا که بودم خیلی اتفاقی توی این گشت و گذارها و نت گردی ها یه وبلاگ پیدا کردم به اسم دختری با اسانس پاستیل!  بعد برای مدرسه امون بچه ها وبلاگ زدن و بعد یکی دو تا از معلم هامون وبلاگ هاشون رو بهمون معرفی کردن و خلاصه دیگه ویرش هم به جان ما کم کم افتاد و بالاخره یه وبلاگ زدم.  تقریبا سال 88 یا 89 بود که شروع کردم و اسم اولین وبلاگم هم تندیس سوخته بود :))) بعد دیگه کم کم و طی سالیان کیفیت رو بالا بردم و طز نوشتنم عوض شد و شدم این توکایی که الان هسدم :)

3.صد در صد ثروت :دی
4. بسیار عالی و دوستانه به طوریکه زندگی ام را از من بگیرید ولی فضای مجازی را نه :دی
5. توی ایران خودم کیش رو دوست دارم یا یه کلبه توی یکی از روستاهای شمال :) خارژ هم چون نرفتم خیلی آیدیای خاصی ندارم ولی کلا اروپا رو عشق است :دی
6. اوممم از 10 اگه بخوام بگم به خودم 4 میدم !
7. قبلا افتضاح بود :))) ولی الان یه دو سه سالی میشه رفیق فابریک شدیم ازین دوس جون جونی ها :دی
8. برای من فقط عمه شدن جزو گزینه های پیش رومه :دی لذا دیگه قانعیم به همین چیزی که داریم ، می سوزیم و می سازیم :)))
9. فقط پول و دیگر هیچ :دی
10. اومممم فانتزی [:به فکر فرو می رود] اینه که یه شهر کتاب داشته باشم و یا یه روزی بتونم داشته باشم :)
11. یه بالش گذاشتم زیرم و نشستم و لذا خوبه دیگه اذیت نمی کنه :))
12. با یه خدافظی خوشحال ترمون می کنید :دی
شما نیز همچنین
13. راستش خودم انتخابش کردم چون اسم یه پرنده بود و راجع به گیلکی بودنش و سایر معانی و ریشه هاش اطلاعات بیشتری ندارم! کلا اون سالیان قبل اسم مورد علاقه ام بود ولی خب اگه شرایطش می بود اسم وبلاگیم رو عوض می کردم :سوت
"توکا" تقریبا تو سراسر گشت و گذارهام تو بیان فقط اسم توکا رو شنیدم برا همین سوال داغی که در حد صندلی داغ باشه پرسیدن سختمه!

:: چی(چه اتفاق، چه حرف، چه حرکت و چه ...) میتونه توکا رو از وبلاگ نویسی بازداره؟؟
پاسخ:
خب خدا رو شکر خیلی حرارت صندلی افزایش پیدا نمی کنه :))

خب من تقریبا مرداد 97 که بیاد میشه نزدیک به 9 سال که بلاگر بودم و توی این 9 سال بوده وقت هایی که برای مدتی کنار کشیدم و ننوشتم و نبودم توی وبلاگم، ولی هیچ وقت بیشتر از دو سه ماه این دوری ها طول نکشیده! و راستش راجع به من واقعا یه بلاگر درون توی قسمتی از وجودم خیلی خوب جا خوش کرده، جوری که فکر کنم تا باقی عمرم یه بلاگر خواهم بود :) برای همین شاید گاهی دلسرد بشم و فاصله ای پیش بیاد ولی فکر نکنم که هیچ وقت بتونم بذارمش کنار و یه روز بیاد که دیگه بلاگر نباشم.
وب رو که متاسفانه خیلی نخوندم اما یادمه که کتابهای گودریدزتون رو میدیدم همه رو از دم 4 یا 5 ستاره داده بودین. چجوریه کتابای خوبی رو واسه خوندن انتخاب میکنی یا اینکه دست به نمره ت خیلی خوبه به همه نمره بالا میدین؟ :)
پاسخ:
گفتین گودریدرز یادم افتاد خیلییییییی وقته آپدیتش نکردم :|
خب به نظرم کتاب خیلی چیز سلیقه ای هست! راجع به من که اینطوریه! و نمره ها و ستاره هایی هم که من به کتاب ها میدم عموما نشون دهنده میزان علاقه و عشق من به یه کتابی هست تا اینکه من چقدر اون کتاب رو یه کتاب خوب و قابل پیشنهاد برای بقیه دونسته باشم ! ستاره هایی که دادم بیشتر نشون میدن چقدر اون کتابه روحم رو مورد نوازش قرار داده :دی
سؤالات من: :دی
۱. دقیقا چه ساعتی به دنیا اومدی؟
۲. انتگرال سینوس ایکس از صفر تا پی دوم چند میشه؟
۳. نام آخرین شاه سلسله قاجار چه بود؟
۴. پایتخت مغولستان کدام شهر است؟
۵. نام خواننده تیتراژ سریال شب دهم چه بود؟
۶. بزرگترین کشور صادر کننده گل کدام است؟
۷. واحد پول عربستان و فرانسه چیست؟
۸. بازیکنان تیم فوتبال چند نفر هستند؟
۹. استان یزد با کدام استان‌ها همجوار است؟
۱۰. مراد من الان کجاست؟
پاسخ:
بله بله شباهنگ جان :دی
1. دقیقا 5 صبح :))  (نذاشتم تا صبح کسی بخوابه :دی )
2.میشه منفی یک :دی
3.اون بچه خپله و بی عرضهه احمدشاه :/
4.نیدونم :دی
5.آقااااا نیدونم [:اون میمونه که دستاش رو چشمشه]
6.هلند _ با طمانینه و شک و خدایا به امید تو پاسخ می دهد_
7.عربستان : ریال و فرانسه: فرانک (مدیونید اگر فکر کنید که پاسخ دهنده از گوگل استفاده کرده باشه :ایشش )
8. 11 نفر (باز هم مدیونید اگر فکر کنید برای اطمینان پیش از پاسخگویی از این اتاق بانگ برآورده و از دادشه هم پرسیده :سووت )
9. آقاااا من چقد گوگل کنم خببب *___*
"یزد در مرکز ایران قرار گرفته و از پیرامون با استان‌های اصفهان، خراسان جنوبی، کرمان و فارس همسایه است"
10. اکسلنت کوئسشن :دی
مثه آقای مجری با دمپایی تهدیدش کن احتمالا شب نشده اومده دم در خونتون با دسته گل و شیرینی :دی
سلام 
چیزه من تازه وبلاگتونو دیدم چه سوالی بپرسم که هم خدارا خوش بیاد هم خلق خدا رو؟
خب چند تا پست آخرو خوندم یه سوال برام ایجاد شد فعلا همینو می پرسم تا بعد
کدوم آموزشگاه درس می‌دید؟
پاسخ:
سوال های بقیه رو یه نگاه بندازید تقلب کنید :دی

آموزشگاه زبان انگلیسی :))
خب آموزشگاهی نیست که تو کل ایران شعبه داشته مثل سفبر و یا کانون زبان و اینچیزا که بگم و بشناسید! یه آموزشگاه خصوصی توی شهر خودمونه :)
تا حالا گشت ارشاد گرفتت؟
پاسخ:
زبونتو گاز بگیر :/

نه خداروشکر :دی
ولی همیشه از ترسشون راهمو کج می کنم از یه ور دیگه میرم هر جا که وایساده باشن *__*
ولی دو بار حراست دانشگاه بهم گیر داد :|
1. اگه خودت قرار بود الان از خودت یه سوال بپرسی، چی میپرسیدی؟ :) 
پاسخ:
اوممم خب از خودم در حال حاضر این وسال رو دارم : شب که می خوای بری عروسی موهاتو بالاخره چجوری می خوای درست کنی؟ :دی
آقا اینا چه سوالای یخیه که می پرسید، سوال داغ یعنی این:

تا حالا عاشق شدی؟ 
بعدش چی شد؟ 
عمیقا احساس خوشبختی داری؟ 

:دی
پاسخ:
:جلز و ولز  :)))

بلی تا به حال عاشق هم شده ایم.
بعدش متاسفانه چیز خاصی نشد :دی داستان شروع نشده تموم شد :سووت

نه راستش هیچ وقت به جز احساس های لحظه ای نتونستم یه احساس طولانی مدت از خوشبختی داشته باشم! شاید چون هیچ وقت از خودم و عملکردم و میزان تلاشم برای تغییر شرایط راضی نودم!  چون بیشتر درجا زدم و پا پس کشیدم! همیشه گفتم من وقتی احساس خوشبختی می کنم که ببینم خودم پا شدم و دارم واااقعا تلاش می کنم و زندگی می کنم! چیزی که عملا ماهی چند روز بیشتر اتفاق نمیفته :|
زندگی خوبه یا بریم بمیریم راحت شیم؟؟
نظرت در مورد جمله ی ' ما فرهنگ چند هزار ساله داریم' چیه؟؟
کدوم درس دانشگاهیتو بیشتر از همه دوس داشتی؟؟
باکلاس ترین ماشینی که سوار شدی چی بود؟؟
ته خوشبختی یه آدم چی میتونه باشه؟؟
نظرت در مورد این کلمه ها:
سوسک
ترامپ
شمال
حافظیه
نقی معمولی
آسمون
فرانتس کافکا
توکا
پاسخ:
یه چوب جادو بدن به من یا نه یه غول چراغ جادو با سه تا آرزو بعد من تا هزار سال هم باشه زندگی می کنم :دی نمی دونم چرا ولی هیچ وقت تمایلی به مردن نداشتم حتی وقتی که هیچی اون چیزی که می خواستم نبوده .

با عرض معذرت ولی خب ب...شت :|

اوممم ماشین های الکتریکی 3 ! چون بعد از ماشین 1 و ماشین 2 که هیچی نفهمیدم بالاحره یه استاد پیدا شد که بهمون بفهمونه قضیه از چه قراره و بعد همه فهمیدیم که چه شیرین هم می تونه باشه ! و درس حفاظت های الکتریکی با همون استاد نیز .

اوممم آخرین حد باکلاسی که سوار شدم از همین شاسی بلند چینی هاس که مثه نقل و نبات شدن و همه دارن می گیرن! دیگه بیشتر نه :دی

ته خوشبختی برای من زندگیه که توش مجبور نباشم به میل دیگران زندگی کنم و مجبور نباشم هر تصمیمی که می گیرم با بقیه چک کنم قبلش و کلا استقلال کامل برای من یعنی ته خوشبختی

چندش و دیگر هیییچ
چهره ی واقعیه سیاست آمریکا بدون آرایش
جایی که میشه نفسسس کشید
عشق ترین جای دنیا
فقط ورژن پایتخت 1  و دیگر هیچ
جایی که سر من و لنز دوربین گوشی من همیشه به سمتش گرفته میشن
تا حالا کتابی ازش نخوندم
دوست خوب
۱. با این نظر موافقی که هر آدمی برای انجام کاری به این دنیا اومده و حضور هیچ‌کس بی‌دلیل نیست؟
۲. زمان تراشیدن پشم گوسفند چه فصلیه؟
۳. دروغ مصلحتی یا راست گفتن تحت هر شرایطی؟
۴. جوراب دماغی سرنوشتش چه شد؟
۵. احمقانه‌ترین حرفی که تا حالا یکی بهت زده چی بوده؟
۶. حجاب اجباری؟ یا نه به حجاب اجباری؟
۷. شادترین لحظه‌ی زندگیت چه زمانی بوده؟
۸. واژه‌ای هست که خیلی دوستش داشته باشی؟ چیه؟
۹. اگه بلاگستان رو یه ساختمون بزرگ در نظر بگیریم و این ساختمون آتیش بگیره و تو فقط بتونی سه نفر رو نجات بدی کدوم بلاگرها رو نجات می‌دی؟
۱۰. هدفت از زندگی چیه؟
۱۱. اگر بگن رفقات رو یه نصیحتی بکن چی بهشون میگی؟ (رفقای وبلاگی یا واقعی فرقی نداره)
۱۲. اول مرغ بوده یا تخم‌مرغ؟
۱۳. اگه بگن دستت رو تا آرنج دو دقیقه تو آب کثیف جوب نگه دار بهت یه میلیون می‌دیم این کار رو می‌کنی؟ :))
۱۴. رنگ مورد علاقت؟
۱۵. دوست‌داری چه چیزی از دوستات کادو بگیری؟
۱۶. بهترین فیلمی که دیدی؟ بهترین کتابی که خوندی؟
۱۷. اگه بهت بگن حریر رو نقد کن چی بهش میگی؟
۱۸. کدوم نویسنده رو بیشتر از همه دوست داری؟
۱۹. اگر بیفتی تو یه جزیره و قرار باشه با یکی از این سه نفر زندگیت رو ادامه بدی کدومشون رو انتخاب می‌کنی؟ کسی که دوستش داری. کسی که دوستت داره. کسی که رفیقته و باهاش خوش می‌گذره.
۲۰. ناخن انگشت اشاره‌ی دست راستت در حال حاضر چند سانته؟

در پناه حق :)))
پاسخ:
اووووووه بابا رئیس چه کردی :دی زدی نشیمن گاه ما رو  جزغاله نمودی رفت خببببب *___*

1.نه راستش! خیلی به این چیزها اعتقادی ندارم! البته شاید چون از درکش عاجزم !
2. سیریسلی؟ :| نه آخه پشم گوسفند؟ :| از آپشن "سوال بعدی لطفا" استفاده می نمویم :دی
3.من به شخصه طرفدار دروغ مصلحتیم :دی چه کاریه خب بیخودی اذهان رو با راست هر چیزی مغشوش کنیم حالا :)) [البته وقتی قضیه راجع به حس و احساسات من نسبت به افراد مختلف باشه نمی دونم چرا به شدت راستگو میشم :| حالا وقتی پای ابراز محبت در بین باشه که خب چیز خوبیه ولی برای ابراز انزجار در بشتر مواقع ، ابراز احساس مذکور حواشی بسیاری رو با خودش در پی داشته :| ]
4. مامانم شستش :دی همینکه گفتم میندازمش دور، یکهو با بانگ "نههههه این چه کاریه خب بده من می شورمش، حیفه " مواجه شدم و خلاصه جوون مرگ نشد هر چی شد :دی
5.شوهر کن دیدی فردا همینم گیرت نیومد :|
6.صد در صد گور بابای جدو آباد حجاب اجباری [:مشت گره کرده]
7.اوممم خب سوال سختیه! شادترین نداشتم فکر می کنم ولی خب لحظه های شاد چرا زیاد داشتم :)
8.آره :دی کلمه pathetic به معنای رقت انگیز رو خیلی دوست دارم و کلا عاشق وقت هاییم که بتونم ازش استفاده کنم :دی
9. اوممم باز هم سوال  های سخ سخ :دی خبب اول آزیتا از وبلاگ "حرف های بی پرده ی آزیتا" بعد فائلا و بعد هم جولیک :))
هولدنم خودش می تونه خودشو نجات بده :دی
10. اینکه خودم زندگیم رو بسازم، اینکه یه هویت از خودم داشته باشم! نه اینکه به واسطه ی زن کسی یا دختر کسی به خواسته هام برسم! یا اینکه ازدواج کنم به این امید که شخص دیگه ای خواسته هامو برآورده کنه!
11. واکنشوتون به آدم های اطرافتون فقط در حد یه میدل فینگر باشه و بس :دی
12. تا شونه ی تخم مرغ رو یکجا پرتاب نکردم بریم سوال بعدی :دی
13. به هیییچ وجه! جدی به هیییچ وجه!!
14. بین آبی آسمونی و بنفش و زرد همیشه انتخاب برام سخت بوده که کدومشون بیشتر مورد علاقه ام هست
15. کتاب و ازین دفتر فانتزی گوگولی ها و سررسید گوگولی ترها :دی
16. بهترین فیلمی که دیدم خب راستش سخته ! اومممم! ولی فیلم های تارانتینو رو واقعا با جون و دل دوست داشتم مخصوصا (hateful eight و inglorious basterds)
و راجع به کتاب هم راستش هیچ وقت هیچ چیزی نتونست اون حسی رو بهم بده وقتی که کتاب خانواده ی تیبو از روژه مارتن دوگار رو تو دوران دبیرستان خوندم ! شاید بعد ها خیلی کتاب های بهتر خوندم ولی حسی که اون کتاب بهم داد رو هیچ کتاب دیگه ای برام نداشت!
17.به همون نصیحت مورد 11 بسنده می کنم :دی
18. احمد محمود و آلبرکامو رو عاشقانه دوست میدارم :)
19. کسی که دوستم داره
20. 1.5 سانتیمتر :دی

مطمئنی پرسیدی همه سوالاتو؟ خجالت نکش بپرس بازم اگه هس :| :دی

واقعا جالبه فکر نمیکردم تا این حد جذاب باشه

1_ بیشتر از همه از چی میترسی
2_ احساس خوشبختی میکنین عمیقاً
3_ به موزه صندلی داغ چی میدین :))))


پاسخ:
خب خدارو شکر مورد پسند واقع شده :دی

1. خبببب خیلی چیزها ولی خب بیشتر از اینکه آدمهایی که برام مهمن ازم ناامید بشن! یا قضاوتم کنن بدون اینکه اول دلیل هر چیزی رو از خودم بپرسن!
2. خیر :دی کمی سطحی و اینا احساس خوشبختی می کنم ولی عمیق نخیر .
3. یه قاب عکس ده در ده متری از خودم :)))
سلام(:
خب، میریم که  اولین فعالیت بین الوبلاگی خودمون رو -با اجازه صاحبش- داشته باشیم؛
۱. هیجان انگیزترین تجربه‌ی زندگیتون چی بوده؟
۲. چیزی که خیلی ناراحتتون میکنه چیه؟ که دوست داشته باشید تغییرش بدید، توش انقلاب ایجاد کنید، اصلاحش کنید...(تو اجتماع، رسم‌و‌ رسومات، روابط، صنعت حتی و....)
۳. اگر بتونید تو سازمان ملل سخنرانی کنید درمورد چی حرف میزنید؟ (چیزی که دوست داشته باشید همه‌ی دنیا بشنوه)
۴. از بین اینا کدومو دوست دارید بگیرید؛ اسکار( واسه چی؟)، نوبل(کدومش؟)، هردو؟ سیمرغ؟ یا یه چی دیگه؟
۵. کسی هست خیلی دوست داشته باشید بزنید تو گوشش؟چنتا؟ |:
۶. به کجای زمان دوست دارید برید؟ یا برگردید؟
پاسخ:
فعالیت بین الوبلاگی :دی 
صاحبش گفته صاحب اختیارید لذا بله بفرمایید :))
1. اینکه سه قلو دار شدیم تو فامیل :دی
2. اینکه یه دختر تنها آینده پیش روش ازدواج کردنه! اینکه برای ازدواجت سن و حد و حدود تعیین می کنن! اینکه تا ازدواج نکنی همه فکر می کنن زندگیت بی هدفه و هیچ پوینتی توش نیست!
3. راجع به صلح و راجع به اینکه چطور هر گوشه از دنیا رو یه هیتلر تصرف کرده و نسل کشی و قتل عام و آدم کشتن چه چیز راحتی شده! 
4. نوبل صلح رو برای مثلا خدمات بشردوستانه و یا نوبل ادبیات رو برای کتابی که می نویسم ( البته که آرزو بر جوانان عیب نیست) 
5. آره تو گوش زنعموم :| دلم می خواد با همون یه دونه ای که میزنم بره و دیگه برنگرده :سوت
6. 1970 تا 1980 اروپا رو خیلی دوست دارم :) 
۰۶ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۱۷ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
سلام*_*
1. خوبی؟
2. بالاخره اون مهمونی رو که قبل عید عزاشو گرفته بودی رفتی؟ راضی بودی؟
3. رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم را به که بگوییم؟
4. اگه همین الان بخوای بزنی تو گوش یکی، اون کیه؟! :|
5. فکر میکنی اسم کوچیک رییس جمهور بعدی چیه؟
6.دورترین خاطره ای که از بچگی یادت میاد چیه؟
7. شاخه نبات حافظ کی بود؟
8. تصورت از من چجوریه؟D:
9. بزرگترین سرمایه ای که از دست دادی چیه؟
10. سه قلوها خوبن؟

پاسخ:
سلام جونم :)
1. ممنان مچکر شما چوطوری؟ 
2. آره و شاید باورت نشه به راحت ترین شیوه ممکن گذشت :دی بیخودی یه غول ازش ساخته بودم و چه خوب بیخودی عید رو زهرمار خودم نکردم! 
3. عموما آدم رازهاشو پیش خودش نگه داره راحتتره! لازم نیست که به کسی بگی که :/
4. خب این سوال رو قبلا هم پرسیدن ولی چون دوباره پرسیدی یعنی یه فرصت و انتخاب دیگه هم دارم :دی لذا اینبار دوست دارم بزنم تو گوش یه همکلاسی :دی خیلی قمپزهای بیخود در می کنه و جو کلاسمون رو بهم میریزه :|
5. خون مردم تو شیشه کن :|
6. 4 ساله ام بود که می رفتم تو گاوداری بابابزرگم تو قسمت کاه و علوفه ها قایم میشدم هیشکی نمی تونست پیدام کنه :دی
7. من یقینا :)))
8. والاع وبلاگت همش رمزداره , سخته تصوری شکل بگیره :دی
9. من هر چقدرم سرمایه ای گوش شیطون کر از دست ندادم! داداشم برعکس اینقد ازش مال و اموال دزدیدن :|
10. آره خوبن ^___^ هفده فروردین یک سالشون میشه :)
موزیکایی که گهگاهی معرفی می‌کنید اینجا رو من دوست دارم، از کجا پیداشون می‌کنید؟
پاسخ:
والاع دوستان میفرستن, یا طی کانال گردی ها پیداشون می کنم.
حالادوست داشته باشی سر فرصت برات لینک کانال های آهنگم رو میفرستم :)
موزیکایی که گهگاهی معرفی می‌کنید اینجا رو من دوست دارم، از کجا پیداشون می‌کنید؟
پاسخ:
از تو لپ لپ :دی
موزیکایی که گهگاهی معرفی می‌کنید اینجا رو من دوست دارم، از کجا پیداشون می‌کنید؟
پاسخ:
سوال های خصوصی نپرسید لطفا :ایشش :))
واقعا فکر نمیکردم با سه بار فشار دادن دکمه ارسال سه تا کامنت بیاد :|
پاسخ:
دیگه یادت بمونه پس :))
سلام
۱. توکا مگه اسم مرد نیست؟! به خاطر توکا نیستانی پرسیدم.
٢. اگه اینجا مثل فیس بوک بود که می تونستی وضعیت عاطفیت رو بنویسی از تو کدومه؟ سینگل, مرید یا این ریلیشن شیپ!
٣. به نظرت چرا قبلا دنبالت می کردم و کامنت می گذاشتم برات (احتمالا با وبلاگ قبلیم) ولی الان دنبالت نمی کنم ؟! 😁
۴. نازنین ترین و مزخرف ترین بلاگری که توی بیان دیدی کیا بودن؟!!!
۵. عکس آواتار وبلاگت خودتی؟!
پاسخ:
سلام 
1. نه اسم دختر هم هست! البته به عنوان اسم وبلاگی آدم حتی مختاره اسم آدم فضاییم رو خودش بذاره یا مثلا من شاید عشقم بکشه از فردا اسم وبلاگیمو بذارم هوشنگ :| :دی خلاصه که این صوبتا اسم وبلاگی رو خیلی شامل نمیشه! 
2. سینگل 
3. صلاح مملکت خویش خسروان دانند و ما همان بس که به امور همایونی خودمان بپردازیم :))
4. نازنین ترین اوممم یعنی اونیکه خیلی دوستش دارم. خوب آزیتا (نویسنده وبلاگ حرف های شاید بی پرده آزیتا, لینک وبلاگش توی قسمت پیوندها هست) و مزخرف ترین هم اسمشو نمی گم :دی دعوا میشه و بعد بیا درستش کن :سوت
5. بلی خودم هستم :)
در راستای سوال پریسای عزیزم باید بگم که الان وقتشه پامو بندازم روی پام و با گردن کج ( اصلا هم ربطی به مهران مدیری و ژستش نداره ) بگم کامل تعریف کن ^___^
+ الان عاشق هستی؟ 
+ اینم کامل تعریف کن^__^
پاسخ:
نه دیگه الان فارغم :دی عشق و عاشقی تموم شد . توضیحاتش هم همراه با خودش دفن شد :دی 
توضیح خاصی هم نداره, به یک شخصی گفتیم عاشقش می باشیم اونم روش نشد از اول بگه نیست یک پاسی بر این منوال گذشت که هست ولی خب تهش گفت نیست و همه چی تموم شد و اینگونه کلاغه به خونش نرسید.
سلام :)
اول از همه بذارید اعتراف کنم که من میخونم اینجا رو هر چند وقت، خاموش دی:
و سؤال :))

مهمترین دستاوردی که تا حالا تو زندگی داشتید چی بوده؟
آیا کسی تو دنیا وجود داره که دوست داشته باشید پرتش کنید تو اقیانوس که کوسه ها بخورنش؟ چرا؟
اگه قرار باشه یه شخصیت مهم علمی، سیاسی، فرهنگی، سینمایی یا هر حوزه دیگه ای رو از نزدیک ببینید و باهاش گپ بزنید، اون کیه؟
اگه شرایط مهیا باشه، مهاجرت میکنید از ایران، برای همیشه؟
شبیه کدوم شخصیت کارتونی یا سینمایی هستید؟
اگه قرار بود تبدیل بشید به هر شی بی‌جانی، دوست داشتید تبدیل به چی میشدید؟
مزخرف ترین فیلمی که تا حالا دیدید؟



تا درودی دیگر، بدرود :)
پاسخ:
سلام 
به به خوش اومدی جانم :) ایشالا روشناییت پایدار :دی

اتفاقا یادمه یه پست بود که خودم این سوال رو از دوستان پرسیده بودم چون خودم به نظرم دستاورد خاصی نداشتم :دی پست جالبی هم شد, حالا بگردم لینکش رو میدم اونجا مفصل صحبت کردیم.

آره هستن آدم هایی که دلم می خواد از روی زمین محو بشن حالا اگه کوسه ها هم بخورنشون که دیگه چه بهتر :دی یکیش زنعموم می باشد, چون واااقعا عامل اغتشاش و دعواهای درون فامیلیه بسیاریه :| یکی دیگه اش هم شوهر یکی از فامیل هامونه (دست به زن داره *__* ) دو تا آقا هم می باشن که خیلی زن ستیز هستن , اونا هم حقشونه کوسه بخوردشون :|

دلم می خواست حبیب ( خواننده ایرانی که فوت شد) رو از نزدیک ببینم و بغلش کنم ولی خب عمرش به دنیا نبود و رفت -__- 

بله که میرم, میرم و پشت سرم هم نگاه نمی کنم :|

اومممم کدوم شخصیت کارتونی یا سینمایی!! 
یه کم شبیه مانیکا توی فرندزم :دی

یه نیمکت توی حافظیه یا باغ ارم شیراز :)

فیلم counceler. از ریدلی اسکات :|

درود بر تو آریایی 
۰۶ فروردين ۹۷ ، ۱۸:۱۰ زِدْ عِِـچْ آرْ …
بزرگترین حسرت زندگیت؟ 
پاسخ:
اینکه به دوستهای دبیرستانم چرا اعتماد کردم!
سوال خاصی ندارم ولی خیلی دوستت دارم ^_^
پاسخ:
عزیزمممممی :*
دل به دل لوله کشی سراسری :دی ^____^
سلام
من همه سوالا رو نخوندم، خیلی بودن :)
بدترین خاطره عید و بهترین خاطره ی عید؟
امسال عیدی چقدر گرفتید؟
نظرتون در رابطه با فمینیسم چیه ؟
رانندگی بلدید؟ بخودتون چقدر نمره می دید (در صورتی که بلدید)؟
بهترین دیالوگ که دوست داشتید؟
بدترین فیلم که دیدید؟
دست خط خوبی دارید؟ در صورت امکان یه نمونه ازش بذارید :)
تیم باشگاهی مورد علاقتون ( داخلی و خارجی)
رنگ مورد علاقه و رنگی که ازش بدتون میاد؟
استرسی هستید؟
تا به حال انتقام گرفتید که دلتون خُنک شه ؟ :)

بدرود :)
پاسخ:
سلام :) 

بدترین عید یکی از عیدهای بچگیم بود که چند ساعت قبل از سال تحویل دخترعموم خودکشی کرد! البته خدا رو شکر ناموفق بود ولی خب اون عید و کلا اون سال , سال خیلی بدی شد! با اینکه بچه بودم ولی هیچ وقت اون فضای سنگین و مزخرف اون سال رو یادم نمیره! 

بهترین عید هم, عید سه سال پیش بود که مامانبزرگم چند روز قبل از عید مجبور شد قلبشو جراحی کنه و بعد ما همه امون از کوچیک و بزرگ رفتیم کل تعطیلات و موندیم اونجا که مثلا مواظب مامانبزرگم باشیم :دی چقدرررر خوش گذشت و البته نتیجه ی دو هفته دستپخت عمه جان رو خوردن هم سه چهار کیلو اضافه وزن در پی داشت :|

تا حالا 150 تومن عیدی جم کردم :دی

به شدت طرفدارشم البته درست و منطقیش! نه به صورت افراطی و زیر سوال بردن مردها و احساسات و حقوق آنها!

نه هنوز متاسفانه بلد نیستم!

نمی دونم به نظر خودم دست خطم بانمکه :دی اینجا یه نمونه ازش هست.
بهترین دیالوگ هم به اینجا ارجاعتون میدم :دی

فوتبالی نیستم ولی آرسنال و آرسن ونگر رو نمی دونم چرا خیلی دوست دارم! ایرانیها هم که هییییچ کدوم

رنگ مورد علاقه هم همونطور که در جواب یکی دیگه از دوستان گفتم : همیشه انتخاب بین آبی و بنفش و زرد برام سخت بوده .

قبلا بودم ولی الان نه خیلی دیگه استرسی نیستم.

اهل انتقام نیستم و اصلا اعصاب و حوصله ی مقابله به مثل رو ندارم! اتفاقی پیش بیاد گاهی وقت ها به خودم میام و میبینم اونقدر ازش گذشته که طرف رو تقریبا بخشیدم و دیگه عصبانی هم نیستم :دی

بله بله بدرود :)
سلاممممممم ببخشید بدون دعوت اومدما :)
1- مهمترین آدم زندگیت
2- اگه بتونی بدون هیچ عواقبی یکی رو بکشی کی رو می کشی؟
3- دلت میخواد کی رو بغل کنی الان؟
4-دوست داشتی جای کی باشی؟
5-دوست داشتی نویسنده ی کدوم کتاب باشی؟
6- دوست داری با کدوم شخصیت مهم شام بخوری؟
7- سر شام بهش چی میگی؟
8-الان زنگ در خونتون رو کی بزنه و بیاد از خوشحالی غش می کنی؟
فعلاهمینا
پاسخ:
سلام خوش اومدید :) بازی همگانیه دعوت لازم نیست.
1. بابام 
2. خیلیا رو :| کلا هر آدم هر مفت زن و نظرات خود را تحمیل کنی را دوست دارم بکشم و بذارم کنار :|
3.عموم رو :)
5. خیلی دوست داشتم جای جومپا لاهیری می بودم :)
6. با ماهارشالا علی ( نمیدونم چرا خیلی دوسش دارم :دی )
7.چیز خاصی کلا مدنظرم نیست ولی راجع به هر چیزی که پیش بیاد, صرفا دوست دارم باهاش شام بخورم :دی
8. عمه هام با دخترعموم و سه قلوها :)


الان با جواب ندادن به قسمت دوم سوال چهارم ام آب یخ ریختی روی صندلی داغ که 😂 مسئولین باید رسیدگی کنن! حریر بدو بیا کجایی!!!
یا جواب بده به اون سوال یا با یک سوال و جواب داغ و چالشی که خودت جایگزینش می کنی و کسی نپرسیده سر و تهش رو هم می آری!!!
پاسخ:
همینه که هست اینجا دیکتاتوری حاکمه, به داشته ها و پاسخ های دریافتی خود قانع باشین تا خودتون رو نشوندن روی سرب داغ :|  :))
یا علییییی 
خوب شد شرکت نکردم ! دمت قیییژ ایییین همه سوال جواب دادی 😂 
لامصب صندلی داغ نیس که :/ زیر و بم طرف رو میده بیرون ! :دی 
از اشنایی با شما خوشوقتم بانو 
پاسخ:
حالا جالبی داستان این بود که دیشب عروسی بودم و توی مراسم هم داشتم همچنان کامنت جواب میدادم :/  :دی

وبلاگ خودتونه -_^
سلام
خسته نباشین
چه یه نفس و تکمیل جواب میدین
با اجازه ما بی اجازه میدوییم وسط‎(:‎
ترسناکترین کاری که تو زندگیتون انجام دادین؟
مهمترین تغییرات زندگی؟
اگه بفهمی در بیرون مجاز میشناسنت چه واکنشی میدی؟
خط قرمز شخصیتی اخلاقی کلا زندگیتون چیه؟
بلاگری بوده که سوال در موردش داشته باشی؟
کی و چه سوالی و چرا؟
قرار وبلاگی آری یا نه و تا حالا داشتین؟
فک کنم فضولیم ته کشید‎(:‎
پاسخ:
سلام 
ببین شما اومدی گفتی چه بی نفس و تکمیل دارم جواب میدم! چشم زدی سرعت پاسخگویی رو و کامنت شما موووند برای امروز :دی

خببب ترسناکترین!! :متفکر نه انجام ندادم! بودن یکسری کارها که آدرنالین خونم رو بالا بردن که اصولا جزو کارهای هیجان انگیز قرار می گیرن ولی ترسناک تا حالا پیش نیومده!
توی بیست ساگلی کامل دوستهام رو عوض کردم! با همه اشون قطع رابطه کردم و دوستهای جدیدی با فاز جدید و بهتر و اونطور که باید می بود رو وارد زندگیم کردم.
قبلنا شاید فریک اوت میشدم و حس عدم امنیت و اینا بهم دست میداد! و یا شاید در واکنش وبلاگم رو نابود می کردم ولی الان برام فرقی نمی کنه واقعا.
راجع به خودم یا بقیه نسبت به خودم؟ 
راجع به خودم خط قرمزی ندارم :دی
رامع به بقیه ولی ... اوممم آدم هایی که بقیه رو قضاوت می کنن ولی خودش که پاش بیفته تو موقعیت مشابه همون رفتار مورد قضاوت شده رو انجام میدن.

نه سوال خاصی راجع به بلاگر خاصی توی ذهنم نیست :دی

بله تا حالا دو نفر رو دیدم و تقریبا هر دو هم به خاطر من تا اراک اومدن :) یکیش رو نمیشناسه کسی و اسمش رو هم نمیگم چون برای سالیاااااان دور بلاگفا بوده و دیگه نمی نویسه! اون یکی ولی آزیتا (از وبلاگ حرفهای شاید بی پرده آزیتا)  

خب خدا رو شکر این کامنت سر دراز تری نداشت :))


۰۷ فروردين ۹۷ ، ۰۴:۱۰ هولدن کالفیلد
من فقط یه سوال میپرسم!
نظرت در مورد آقا سلینجر (ص)  چیه؟ :|
پاسخ:
من ناطور دشت و دلتنگی های نقاش... رو واقعا دوست داشتم! یادمه یه جورایی خریدن کتاب ناطوردشت هم برام خاطره شده! توی شرایط خاصی اتفاق افتاد و هیچ وقت اون روزی که کتابش رو خریدم یادم نمیره! 

ولی با فرانی و زویی و نجاران ... خیلی برام سخت بود ارتباط برقرار کنم :سوت 

در کل هر وقتم اسم سلینجر میاد و یا کتابی ازش می بینم یاد تو میفتم :)) 

سلام.

1.لینک وبلاگ فاعلا (ببخشید همزه ندارم )

2.لینک وبلاگ جولیک

پاسخ:
سلام 
وبلاگ فائلا توی پیوندها به اسم لومیه هست و وبلاگ جولیک هم به اسم پلاکت