Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

۱۶ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

یک عالمه است که قشنگ و با دل و جان نخواندمتان! کامنت نگذاشته ام! در حال گذاشتن هم نیستم! :(

این هفته هم دارم می روم کمک تا سه قلوها را جمع و جور کنیم! 

کلی کار داشتم ولی یک قل و مادر قل ها و پدر قل ها سرما خورده اند و عن قریب است دو قل دیگر هم بخورند :( دلم واقعا نیامد, برای همین شیفت یکشنبه تا سه شنبه را من قبول کردم! 

فردا هم کنتورات برنامه ریزی کرده ام کلی درس و مشق بخوانم قبل از رفتن, تا  از برنامه عقب نمانم! 


+هووووف برویم برای هفته ای شلوغ *__*

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۰۱:۰۹
حدیث

در حالی دارم رایتینگی با موضوع چه کسی را در زندگیتان ستایش می کنید! و من دارم می نویسم که بابا را ! که یکهو یادم می افتد که از سر شب که از دستش عصبانی شدم, قهرم با بابا :دی 

+فعلا بروم باقی تعریف و تمجیدها را ردیف کنم و رشادت هایش را شرح بدهم , فردا صبح دیگر آشتی می کنم :دی

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۶ ، ۲۲:۳۹
حدیث

به نظرم خوبه که قراره زین پس برحسب سرعت تعرفه خریداری کنیم و دیگه خداحافظ حجم :) 

هوم؟

پیوست:

به نظرم اصلا خوب نیست! فقط دزدی و بس!

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۶ ، ۱۹:۴۵
حدیث

یکی از فانتزی های زندگیم این است که در زندگی به درجه و مرتبه ای از یک چیز برسم که آنقدر خفن محسوب شده باشد، تا دعوت بشوم و در TED یکی از سخنران هایشان باشم!

این یکی از فانتزی های در ابعاد جهانی ام است. (بله درست است فقط یکی از آن ها :دی شاید یک باری، شاااید البته از بعضی هاشان یا همه شان نوشتم. ولی بعید است :دی)

و کوچک تر و داخلی ترش (درون کشوری منظور ) هم این است که باز کسی می بودم در یک چیزی و بعد به برنامه ی "کتاب باز" نسیم دعوت می شدم! همیشه دوست داشتم و دارم جایی باشد که من و کتاب هایی که خوانده ام و کتاب هایی که دوست دارم و نویسنده هایی که عاشق شان هستم ،بشویم مرکز یک گفت و گو *__*


اینجاست که بخشی از کتاب "بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم" از دیوید سداریس را لازم می شود:

"زمانی بود که می توانستم همچین چیزی گوش کنم و خودم را ببینم که دارم روی صحنه ی یکی از بهترین نایت کلاب های نیویورک برنامه اجرا می کنم، ولی رویاپردازی ها دقیقا برای همین هستند: اجازه می دهند از بخش خفت بار قضیه صرف نظر کنی و یک راست بروی آن بالا. "

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۶ ، ۰۱:۲۱
حدیث
شما هم توی این هوا وقتی پاپوش پشمی هاتون پاتونه و لباس بافتنی تون تنتونه و کنار بخاری که تا آخرین شعله بالاست لم دادین و هر وقتم بخواید می تونید یه دم نوش یا یه لیوان چایی یا کافی میکس توی ماگ مورد علاقه اتون بخورید! یهو ته دلتون شروع نمی کنه به لرزیدن برای مردمی که چند استان اونورتر الان  توی چادرهای خیس از آب توی سرمایی چننند درجه پایین تر روزها و شب هاشو نو سپری می کنن! :( 

+امروز یکی استدلالش در برابر ضعف کمک های دولت و حکومت این بود که چرا از این زاویه به این زلزله نگاه نکنیم که چون بلای طبیعیه پس بی دلیل نبوده و حتما این آدم ها به عبارتی حقشون بوده! داشت کرمانشاه رو با قوم لوط و امثال قوم های مورد خشم خدا قرار گرفته مقایسه می کرد .
فقط تونستم بگم چرا ازین زاویه بهش نگاه نکنیم که این یه امتحان الهیه برای ما بقیه, تا نشون بدیم چقدر به همنوعمون اهمیت میدیم, چقدر غمخوار شون هستیم! چرا نگیم این یه آزمایشه برای حکومت و دولت ! چرا نگیم یه تلنگر نیست برای حکومت و دولت تا بالاخره تصمیم  بگیرن از خواب غفلت بیدار بشن!! تا دیده بشه وسط اون قدرت افزایی های منطقه ای شون می تونن یه جایی برای جماعتی زن و بچه و خانواده ی توی سرما مونده و بعضی ها با دل های داغدار حتی! باز کنن! که نشون بدن واقعا همونطور که ادعاشون گوش فلک رو کر می کنه مسلمون هستن یا نه!
فقط همینو گفتم و بعد روند بابارو پیش گرفتم که هیچ وقت با هیچ آدم حراف کم عقلی ندیدم دهن به دهن شده باشه و همیشه در چنان سکوت آرامش بخشی تمام حرف ها و استدلال ها رو بی جواب می ذاره که آخرش می تونی توی صورت طرف ببینی انگار صدتا فحش در عوضش شنیده! 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۶ ، ۰۳:۰۱
حدیث

تاپیک جلسات پیش رو کلاس زبان راجع به هوش و استعداد و توانایی های فردی می باشد که جلسه پیش شروع شد! اوضاع خوب بود و تاپیک هم جالب, تا جاییکه داشتیم راجع به نوابغ سرتاسر جهان و یا کسانی که خودمون می شناسیم صحبت می کردیم! ولی همینکه سوال به " شما توی چه زمینه ای نابغه و یا باهوش و یا بااستعداد هستید؟" رسید, و دیگه اوضاع جالب نبود :| 

عنوان, درخواست ِ متفق القول ِ همگی بود, در واکنش به سوال :دی 

درنهایت هر کدوم به زور از گوشه کنارها یه ذره استعداد و توانایی جمع کردیم و گفتیم ولی خب تهش معلوم بود که همگی یک جایی اون اعماق وجودشون یکی داره هی میگه خاک بر سرت با این میزان نبوغ و استعداد و با این میران حرف برای گفتن از داشته ها:دی که طبیعتا تا پایان ترم با این ندای دلنشین از اعماق وجودمان محشور خواهیم بود. [آیکون همه شکوفا نشده ها] 


+می دونستید مریلین مونرو طی یک نامه به انیشتین, عنوان می کنه که: " اگر مونرو و انیشتین با هم ازدواج می کردن, احتمالا بچه هاشون می تونستن زیبایی رو از مونرو و هوش رو از انیشتین به ارث ببرن و خلاصه تشکیل یک ژن کاملا خوب رو بدن" ولی بعد انیشتین در جوابی دندون شکن برمی گرده میگه: " یا شاید هم به زشتی خود انیشتین و نادونی مونرو می شدن "  :)))))) [آیکون خودم نمی دونستم :دی]

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۶ ، ۰۱:۳۹
حدیث