هیچ وقت صبح خوابالو بلند نشید برید تو اینستاگرام و شروع به ورق زدن استوری های ملت بکنید!! چرا که امکان داره ذهنتون یکهو از نمی دونم کجا و نمی دونم با چه استدلالی و اصلا چررررررا یک نفر رو با یک نفر دیگه اشتباه بگیره و خب چی میشه تهش, هووچی دیگه شما سوتی میدید :|
حالا داستان چیه؟ از این قرار که من استوری معلم گرامیم رو باز کردم و دیدم مثل اینکه شخصی واسش مقادیری هدایا تدارک دیده و خلاصه استوری از هدایا بود و به همراه اسم شخص که تگ شده بود! من تمااام مدتی که (یعنی همون چند ثانیه ای که یه استوری نمایش داده میشه) توی ذهنم اون استوری برای یکی از دوستام بود! بعد متعجب شدم که خوب این کسی که براش کادو گرفته رو چرا من نمیشناسم!؟! خلاصه زدم روی اسم تگ شده و پیج پرایوت بود ولی خب دیدید که میزنه یک پیج توسط چه افراد مشترکی فالو شده! اینجا هم من اسم معلم گرامیم رو دیدم!! بعد برام جالب شد که دوستم با کسی دوسته که معلمم هم باهاش دوسته و بعد این برای دوستم کادو هم تازه خریده!! خلاصه بدوویی برگشتم تو استوری و اون زیر پیام دادم که " ع تیچر منم با این خانومه دوسته!! از کجا میشناسیش؟" :بر پیشانی کوفتن
خدای رو شکر که همینکه پیامم رو فرستادم و از استوری اومدم بیرون یهو گردالی پروفایل به چشمم خورد و دیدم عههههه این استوری خود تیچر گرامیه :|||
و باز خدای رو شکر که تو اینستا هم امکان unsend کردن پیامها وجود داره!! وگرنه خیلی ضایع میشد :||
اصلا حالا یکی نیست بگه!! این داستان همونجوری هم بود که من فکر کرده بودم!! اصلا به من چه آخه ارتباط شکل گرفته این وسط از چه قرار بوده!! واقعا به من چه آخه _پشت دست خود را داغ می کند تا دیگر فضول روابط ملت نباشد_