Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

تا همین پارسال فکر می کردم اینکه از یک نفر , دو بار سشوار کادو گرفتم برای تولدهام عجیب ترین و فکرش را نکن ترین موردی بوده که تونسته برای کادوی تولدم رخ بده!! ولی خوب دوستان عزیزی امسال با کادویی که دادن واقعا روی هر کادوی فکرش را هم نمی شود کردی رو کم کردن :| 

دفتر بله برون :| 

توی اون لحظات فقط داشتم به خدا می گفتم بیا منو بخور :)))

حالا خوبیش این بود که به نیت پاک کادو دهنده ها واقف بودم! یعنی از دسته ای از فامیل و اشنا که می خوان به زور به آدم بفهمونن, یا شوهر کن یا اگه نمی کنی هم خاک بر سرت, نیستن و نبودن :دی وگرنه همونجا دفتر رو پاره می کردم خدا شاهده =))



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۰۴
حدیث

نظرات  (۱۱)

۰۴ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۱۲ פـریـر بانو
:))

من عجیب ترین کادوی تولدم واسه 5 سالگیمه! زنداییم یه قابلمۀ زرد بهم عیدی داد! نامردا آخه این چه کادوییه؟ به بچۀ 5 ساله قابلمه کادو میدن؟ -__-
پاسخ:
آخ آخ آره این ظرف و ظروف های کادو تولد هم اصولا داغ بر دل میذاشت وقتی بچه بودیم :))
اصولا کسی تولد منو یادش نیست و طبیعتا وقتی یادشون نیست کادو هم نمیدن  ولی باحال ترین کادوی تولدم رو حدود ۵ سال پیش داداش کوچیکه بهم داد ، اون موقع ۱۱ سالش بود ، برام موشک و ساعت درست کرده بود ...
پاسخ:
منم اصولا هرسال فقط از دو نفر کادو می گیرم , یکی مامانم و یکی خاله ام!! این دو نفر پای ثابت هستن! بعد هر سال همیشه یه نفر سومی و یا گاهی چهارمی به این جمع اضافه شاید بشه ! امسال این کادو شاهکار نفر سوم و آخر کادو دهنده بود :دی 
وگرنه کلا تولد امسالم رو هم نه چون اینستاگرام داشتم و نه وبلاگ رو که خودم پست بذارم و بقیه خبردار بشن , کسی خبردار نشد و توی یک سکوت بی سابقه ای اومد و رفت :)) 

آخی داداشت خودش درست کرده بوده ^__^ اتفاقا اینجور کادوها ارزش معنویشون برای آدم عوضش زیاده!! من ازین دست کادوها برای روز پدر و مادر زیاد درست کردم وقتی بچه بودم :دی
کادو تولد تا حالا چیزی غیر از لباس هدیه نگرفتم.

با شرمندگی فراوان.. دفتره سلیقه کی بوده خیلی طرحش داغونه آبجی D:
پاسخ:
خوبه لباس که , پس مورد عجیب و غیر منتظره نداشتی تو :دی 

نه این جعبه ی مقوایی که دفتر توش بود :)) جلد دفتره نیست :دی (دیگه از همون جعبه اش عکس گرفتم , حوصله ام نیومد خودشو در بیارم از جعبه :دی)
۰۵ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۲۴ نیمه سیب سقراطی
عالی بود یعنی :)))))) 

من ده یازده سالم بود مامان بزرگم بهم یه دست کاسه و قاشق داد (از این دکوریها ، اسمشم درست درمون بلد نیستم:دی) گفت بذا واسه جهازت :))))) 
پاسخ:
=)))

اووووه از ده یازده سالگی :))))))

من کادوی غیرمنتظره تا حالا نگرفتم اما تبریک از کسایی که فکرشم نمی‌کردم... اوف! تا دلت بخواد :))
پاسخ:
ع آره این تبریکها هم خیلی می چسبه که یهو از کسایی انتظار نداری می شنوی ^__^
عجیب یادم نمیاد
ولی غیر منتظره از لحاظ خوبش:
گلدون گل حسن یوسفم که اسمشو گذاشتم نازلی:)
پاسخ:
بله بله با نازلی خانم آشنایی داریم ^_^
تولدتونم مبارک :)
پاسخ:
مرسی :) 
البته مرداد بود!
چون همیشه کتاب گرفتم چیز عجیبی توش نبوده، ولی شیرین‌ترین هدیه‌ای که گرفتم کتاب لولیتایی بود که رفیقم بهم داد. دو ماه تموم این کتاب رو گرفته بود گذاشته بود توی قفسه‌اش و من همش منتظر بودم تا تمومش کنه و ازش قرض بگیرم و بخونم. آخر سر فهمیدم واسه من گرفته از اول. فقط خواسته زجرکشم بکنه :))
پاسخ:
خوشبحالت که همیشه کتاب گرفتی *__* 
دو ماااه هم زجر کشی رو ادامه داده :دی چه دوست خوبی :))
۰۵ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۴۹ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
چیزی یادم نمیاد! یعنی احتمالا نداشتم همچین چیزی!
پاسخ:
آره دیگه احتمالا نبوده, چون این موردها رو محاله آدم یادش بره :دی
۰۵ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۳۶ פـریـر بانو
من حتی سوم ابتدایی یه نقاشی کشیدم تو شهرستان اول شدم بهم یه دست کاسه دادن :|||
پاسخ:
چقدر که داغ های ظرف و ظروفی رو دل تو گذاشتن که :|
چهارتا ساعت رومیزی تو یه تولد  :|
پاسخ:
اوه شت :|

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی