Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

بیشتر از اینها

سه شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۷، ۰۵:۵۹ ب.ظ

نمی دونم ویدئویی که گلشیفته (فراهانی رو می گویم ) از خودش و مادر و پدرش با اون وضعیت فان و بامزه توی اینستاگرام شیر کرده رو دیدید یا نه! ( فکر کنم برای روز مادر بود) نکته ی صحبتم این نیست که اگر ندیدید وای چه چیزی از دستتون رفته و یا باید ببینید و یا اصلا ویدئو خیلی باحال بود و این چیزها! یا اگر هم که دیدید نظر شما راجع بهش چیه! یا چه کامنت و احساسی شما نسبت بهش دارید! بلکه نکته ی حرفم اینه که بعد از دیدن این ویدئو احساسی که "من" نسبت به گلشیفته داشتم, غبطه و یا یه جور حسادت بود! وقتی دیدم بهزاد فراهانی _پدرش رو یعنی _ اونطور کنارش داره, بهش حسادت کردم! جوری که بغض توی گلوم جمع شد! خیلی حرفه که یه کشور بهت یک عالمه برچسب بچسبونه! خیلی حرفه که خودت کلا تمااام تابوهای اطرافت رو اونطور بشکنی و زیر پا بذاری! خیلی حرفه که اونقدر غیرمتعارف باشی ولی بابات همچنان باهات باشه! به پات وایسه! پشتت دربیاد! ولت نکنه! 

حرفم این نیست که چقدر کارهاش درسته و یا غلطه! یا واکنش درست نسبت به گلشیفته چیه! یا اصلا ما حقی داریم که واکنشی نشون بدیم یا نه! حرفم اینه که هرچی هم که بوده و هست ولی باباش یکی از اون آدم هایی نیست که وایساده مقابلش و رودر روش! بلکه دخترش هرچی که هست و هرچی که کرده, اون اومده و وایساده کنارش! خیلی حرفه که خانواده ای داشته باشی که به جای قضاوت عملکردت, عوضش همونجوری که هستی قبولت کنن و همچنان کنارت باشن.

خیلی وقت ها از خودم این سوال رو می پرسم که بابای من تا کجا با من هست! تا کجای اختلاف هامون رو می تونه تاب بیاره! اصلا من تا کجا می تونم ادامه بدم و بذارم فقط یه ریزه از اختلاف هامون به چشمش بیاد و تا کجا می کشم پنهان کنم و قایم کنم خود واقعیمو! می ترسم از اون روزی که دیگه نتونم و خسته بشم و بهش بگم منم از اون مدل آدم هاییم که همیشه براشون تاسف می خوردی! البته که کور نیست و یا ساده لوح! تا الان خیلی هاشونو فهمیده! و قبولشون کرده! چیزی که ده سال پیش مثلا, خوابش رو هم نمی دیدم که دیگه مجبور نباشم انجامش بدم چون بابام فکر می کنه یه دختر خوب هیچ وقت همچین کاری نمی کنه, الان خیلی هاشون رو مختارم انجام بدم و همچنان بابام دوستم داره و هییچ وقت هم اشاره ای بهشون نمی کنه! 

ولی من بیشتر می خوام!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۰۷
حدیث

نظرات  (۱۰)

۰۷ فروردين ۹۷ ، ۱۸:۳۲ سید مقدام حیدری
هیچ وقت دختری که به اندازه کافی از خانواده و پدر و مادرش محبت صادقانه دیده است، کارش به کمبود محبت شدید و نیاز به جلب توجه غیر طبیعی نمی کشد تا جایی که لخت مادرزاد شود. وقتی می بینید کسی تا این حد دوست دارد نگاه دیگران را به خود جلب کند، این یعنی از میزان محبتی که به او شده اصلا راضی نیست. یا خانواده اش در حق او کوتاهی کرده اند، یا محبت آنها چندان به دلش ننشسته است و عقده ها و کمبودهایش را جبران نکرده است. 
پدری که هر چه دخترش بخواهد قبول کند، مهربانی و دلسوزی اش را در حق دخترش تمام نکرده است. 
من و شما با افتخار می توانیم سر بلند کنیم و بگوییم: سر سفره پدرمان بزرگ شده ایم. بگوییم: بی پدر نیستیم و پدری بالای سر ما بود. پدر یعنی مهر آمیخته با قدرت و حمایت و غیرت. 
شما همان طور که در بین کودکان دیابتی حق شیرینی خوردن ندارید، چون دلشان می خواهد می شکند، دقیقا به همین دلیل حق ندارید در کنار دخترانی که پدرشان را از دست داده اند، بگویید: پدرم نگذاشت... یا پدرم اجازه نداد... دل آنها لک می زند برای پدری که از او اجازه بگیرند و اجازه ندهد.
دست پدر بوسیدنی است؛ همان دستی که با اخم بلند می کند و با انگشت اشاره اش، می فهماند که اجازه فلان کار را نداری. و چقدر ارزشمندند فرزندانی که نمی گذارند صدای پدر بلند شود یا حرفش زمین بخورد، بلکه به اشاره های چشم پدر هم ترتیب اثر می دهند، چون فهمیده اند که ابهت و شخصیت پدر برای خانواده چقدر مهم و ضروری است. و محبتهای پدر با شخصیت و سالار چقدر به کام فرزندانش شیرینتر است تا پدری که کسی از او حرف شنوی نداشته باشد. 
خدا نیاورد روزی را که پدری از دست دخترش نا امید بشود و احساس کند حرفش پیش دخترش ارزنی ارزش ندارد، آن وقت است که دخترش هر کاری کند، این پدر راهی به جز لبخند نخواهد داشت، حتی اگر این دختر در برابر دیدگان صدها میلیون انسان لخت مادرزاد بشود. 
پاسخ:
باشه بابا تو درست میگی :))))
ندیدم این ویدئو رو ولی باهات موافقم. نمی دونی که بزرگترین دغدغه م برا آینده م اینه که دختر داشته باشم و ازون مهم تر من بهترین حامیش به تمام معنا باشم. امیدوارم به هر دوی این ها برسم...

کامنت بالایی چقدر چرت بود...
پاسخ:
ایشالا که برسین در آینده ای نزدیک
منم وقتی اون فیلم رو دیدم با خودم گفتم چطور میشه که با این همه داستان و حاشیه، این‌ پدر و مادر  همچنان کنار دخترشون هستن؟! حالا شاید به این دلیله که دیدن هرچی بگن فایده نداره و خنده بر لب می‌زنند تا کس نداند رازشان، یا اینکه کلا ز غوغای جهان فارغ، از دخترشون حمایت می‌کنن و با همه‌ی خوبی‌ها و بدی‌هاش دوستش دارن! :)
اینکه پدر و مادرت باهات رفیق باشن و کنارت باشن حس شیرینیه و فکر کنم بتونه از خیلی مشکلات جلوگیری کنه :)
پاسخ:
اونکه آره! هر کسی مشکلات خودش رو در کنار خوشی ها و شادی هاش داره! حرفم همین بود که هرجوره خانواده ات رو داشته باشی :)
بنظر من هرکاری هم که کنیم پدر مادر کنار ما هستن. اینکه با کارامون نا امیدشون کنیم و دلشون رو بشکنیم چیز دیگه ایه. شاید به رومون هم نیارن هیچوقت که چقدر از درون میشکنن، شاید هم بیارن اما هیچوقت جلوی مردم یا جلوی دوربین هیچکس نمیاد اینطور نشون بده که ما تو خانواده مون مشکل داریم. درستش هم همینه، هر مشکلی هست باید توی خانواده بمونه. 

پاسخ:
و اینکه اگر عالم و آدم زندگیمون رو به باد نقد و انتقاد گرفتن! چون عالم و آدم دارن اینکار رو می کنن, ما هم فکر نکنیم که پس حتما عیب و ایرادی هست! و یا چون عالم و آدم نقدمون می کنن ما هم اینکار رو بکنیم! 
و اینکه به نظرم این یه رابطه ی دو طرفه است! یعنی گاهی وقت ها هم پیش میاد که بچه ها از پدر و مادرهاشون ناامید میشن! از درون میشکنن! 
شاید هم تربیت و رفتار پدر و مادرش باعث شده اینجوری باشه، یعنی جای علت و معلول برعکس چیزی باشه که گفتی. شاید.
و البته که متاسفانه جامعه در  کل و به ویژه و خیلی زیاد جامعه ما و تعداد فکر میکنم زیادی از خانواده‌ها انقدر آدما رو مجبور میکنه در ظاهر با اون چیزی که هستن متفاوت باشن که آدم نمیتونه بفهمه کسی که محیطش عوض شده قبلا هم همین بوده فرصت بروز دادنشو نداشته یا اینکه عوض شده.
پاسخ:
آقا شماها که باز دارید رفتار اون شخص رو مورد نقد و بررسی قرار میدید :| حالا خوبه توی صحبت هام صد بار گفتم که اصلا خوب و بد رفتارش به کنارررر!! 
اصلا گلشیفته یه مثال بود! اصلا به ما چه ربطی داره کی اون چیزی که نشون میده هست یا نه! 

من همه ی حرفم این بود که به عنوان یه فرزند مختار باشم خودم راهم و زندگیم رو انتخاب کنم! و اگه حس می کنم توی راه مخالفی با راه خانواده ام شادم و اصلا اون راه رو دوست دارم, مختار باشم بدون دعوا و جار و جنجال انتخابش کنم! 

حالا باز بیاید بشینید اون بدبخت رو موشکافی اجتماعی کنید :||||
کاش محبت پدرش یکم بیشتر بود تا هیچ وقت ما چیزایی که نباید و نشاید از گلشیفته نمیدیدم
هنوز وقت آهنگ فیلم میم مثل مادر رو میشنوم دلم میسوزه که چطور یه بازیگر توانمند و آینده دار از ایران رو در دو سه تا فیلم اولش با سکانس هایی تحقیرآمیز بی ارزش کردن و بعد به جرگه بازیگری راهش دادن
درسته انتخاب خودش بود..خودش انتخاب کرده ولی اگر محبت پدرش بیشتر بود شاید بهتر انتخاب میکرد و مثل لیلا حاتمی و یا شهاب حسینی جوایز بین المللی میگرفت
پاسخ:
تو که دیگه کلا رد دادی :| 
چی میگیییی داداش :)))
هوم من خودم اونقدر بزرگ نیستم که چنین رفتار بزرگمنشانه داشته باشم
هیچوقت واسه همین چیزای چالش برانگیز نمیتونم به داشتن هیچ بچه ای فکر کنم

+فقط اون باشه بابا تو راست میگی که به این بنده خدا گفتی :))))
پاسخ:
خداییش آره! پدر و مادر بودن سخته! ولی خب بچه بودن و نقش فرزند داشتن هم سخته مخصوصا وقتی خواسته های متفاوت و آینده ای متفاوت با نظر والدینت بخوای *__*

+ :دی
ضمن دعوت به حفظ آرامش، من چیزی رو ارزش‌گذاری نکردما اصلا. نه گفتم خوبه نه گفتم بده. میگم شاید تربیت خانواده هم کمک کرده که طرف بتونه خودش باشه و کارهایی که دوست داره انجام بده و مسیرش رو انتخاب کنه، با اطمینان خاطر از اینکه خانواده همراهش هستن، حتی قبل از اینکه اصلا تصمیم بگیره که چه کاری میخواد بکنه. همین.
روی مثال صحبت کردم، چون این مثال رو زده بودین، وگرنه اتفاقا توضیحاتم کلی بود.
در مورد خود بودن و انتخاب مسیر و ... هم چیزی که برداشت کرده بودین با چیزی که گفته بودم متفاوت بود اما حقیقتا حس توضیح طولانی در موردش رو ندارم الان. فقط بگم با هیچ کدوم از چیزهایی که در جوابم گفته بودین مخالف نیستم و قبولشون دارم. اشتباه متوجه منظورم شدین.
و اینجا اصلا هم به این کاری نداشتم که به ما ربطی داره هر کس اون چیزی که نشون میده هست یا نه، اما به خودش ربط داره. 
پاسخ:
خب پس واضح تر می فرمودید منظورتون رو :) 
ممنون که شفاف سازی کردید.
منم دقیقا حسودیم شد به این در کنار هم بودنشون
پاسخ:
حالا نه اینکه نخوایم با هم باشن و حمایت خانواده اش رو نداشته باشه :/ 
فکر کنم از واژه ی غبطه استفاده کنیم بهتره :دی
خیلی پست قشنگی بود :) 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی