گاهی لازمه دلی رو بشکنی تا ازونور دل دیگه ای شکسته نشه!
یکی از مسائلی که به شدت برام سخته نسبت بهش خنثی بمونم, اینه که توی کلاس یک نفر توسط گروهی از بچه ها یا گروهی از بچه ها توسط یک نفر مورد مسخره شدن واقع بشن, حالا چه به خاطر ضعف تو زبان و نمره و مهارت هاشون باشه یا به خاطر مسائل ظاهری و رفتاری! به شدت با همچین رفتارهایی برخورد می کنم!
مثل جلسه ی پیش که اظهار نظرهای مدام و پشت سر هم شاگرد زرنگ کلاس, راجع به خنگ بودن باقی بچه ها, در حدی کفریم کرد که عملا با بچه زرنگه وارد بحث شدم! و خب این جلسه بچه زرنگه غایب بود :(
+یکی از ایرادات این کلاس اینه که سطح علمی بچه ها اصلا با هم یکسان نیست! و همین خیلی مشکل ایجاد می کنه! شاگرد زرنگه صبور و فروتن نیست و باقی هم درسته ضعف دارن ولی خب اومدن کلاس که همین ضعف ها رو برطرف کنن دیگه!!حالا اینجا نه اون شاگرد زرنگه مقصره و نه این بچه های ضعیف تر! ولی خب سیستم آموزشگاهیه و هزار و یک نمیشه و اما و اگر!
++ به عنوان یک معلم زبان با یک سال سابقه ی تدریس بهتون پیشنهاد می کنم که هیچ وقت برای یادگیری زبان به آموزشگاه ها مراجعه نکنید! خیلی کم پیدا میشن آموزشگاه هایی که سیستمی بر پایه ی یادگیری موثر داشته باشن! اصلا همینکه برای تموم کردن یک کتاب و یا بخشی از یک کتاب یک تعداد جلسه مشخص قرار داده میشه یعنی عیب!! سعی کنید برای یادگیری زبان یه گروه تشکیل بدید و خصوصی کلاس بردارید! خلاصه که از ما گفتن.