Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

از مصائب یک معلم بودن

چهارشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۷، ۰۱:۱۲ ق.ظ

وقتی شروع به تدریس کردم به خودم قول دادم من یکی از اون معلم هایی نباشم که کابوس کودکی های خودم بودن! یا توی آموزشگاه و دوران زبان خوندن خودم به شدت قبولشون نداشتم از رفتارهاشون گرفته تا روش تدریسشون و میزان انگیزه اشون! 

هیچ وقت اون روزی رو که هستی سر یاد نگرفتن گرامر Reported speech از کوره در رفت و کلی حرف بهمون زد رو یادم نمیره! هیچ وقت جلسه هایی که شیرین نمی تونست تایم رو کنترل کنه و همیشه زمان کم میومد رو دوست نداشتم! هیچ وقت اینکه شیرین یادش می رفت رایتینگ هامونو به موقع تصحیح کنه و بهمون برگردونه رو دوست نداشتم! هیچ وقت کم کاری های قاسمی رو دردک نکردم! هیچ وقت طلبکار بودن فهیمه و توقع های بیش از اندازه اش ازت به عنوان دانش آموز رو دوست نداشتم و بهم استرس میداد! 

حالا هر بار که سر کلاس با بچه ها( بچه ها که میگم از طیف سنی 10 سال بگیرید تا سی سال و یه دونه هم 40 و خورده ای حتی) به بن بست می خورم! هر بار که در برابر خواسته هام مقاومت می کنن, اولین پیام از جانب تمام وجودم اینه که بکوبون و بشونشون سرجاشون! کلافه شو! تسلیم شو و ولشون کن! به درک بگو! 

ولی دلم نمیاد , هرررر بار دلم نمیاد! هر بار دلم رو میشکنن! ولی من باز دلم نمیاد! بیشتر از به فکر برابر نبودن زحمت هام با حقوق و حق الزحمه ام, و بیشتر از حساب مساوی بودن زحمت ها و انرژیم با حقوقم رو داشتن, یک چیزی تو وجودمه که بیشتر  دلش می خواد من تو ذهن تک تک این شاگردها و توی فرایند و پروسه ی یادگیری تک تکشون یه نقش پر رنگ داشته باشم تا هیچ وقت منو یادشون نره! مثل خودم که هیچ وقت مینا رو یادم نمیره! که هیچ وقت خانم بنی اسدی رو یادم نمیره! خانم خلیلی رو یادم نمیره! کلاس سطح ادونسمون و بچه هاشو یادم نمیره! می خوام این بچه ها هم هیچ وقت منو یادشون نره! می خوام کلاس من بشه اون turning point عه تو یادگیری زبانشون! واسه همین باز جلسه ی بعدی صبورتر از قبل میرم که بشینم سر کلاس! برای همین باز تمااام عزمم رو جزم می کنم که بگم من این کلاس رو ترم بعدم قبول می کنم حتی وقتی همه از این کلاس فراری باشن!! 

بازم بغضمو قورت میدم و فراموش می کنم وقتی بعضی وقت ها تلاش هامو چطوری نادیده می گیرن بچه ها!! باید به خودم همیشه یادآوری کنم درصد بزرگی از کلاس زبان رو ها به طور جدی انگیزه ای برای یادگیری و پیشرفت ندارن و عصبانی شدن من هم نه تنها این انگیزه رو ایجاد نخواهد کرد بلکه بیشتر و بیشتر در شکل نگرفتتش موثر هست! 

:نفس عمیقی می کشد و از خدا صبر بیشتری می خواهد 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۲۸
حدیث

نظرات  (۳)

خدا بهت عزم جزی  بده معلم بودن سخته سخت . :)
پاسخ:
گاهی وقت ها خیلی ولی خدارو شکر لحظه های خوب هم زیاد داره :)
۲۸ آذر ۹۷ ، ۰۵:۵۳ حامد سپهر
درس دادن به دانش آموزی که به اجبار والدینش میره کلاس زبان خیلی سخته
جسارتا مارو به دانش آموزی قبول میکنید؟:)) همچین معلمی نمیشه جای دیگه ایی گیر آورد:)
پاسخ:
بزرگسال هایی هم هستن که با پای خودشون میان ولی خب آدم چی بگه :/

دیگه شانس و سعادت ندارید من معلمتون باشم دیگه :دی
۲۸ آذر ۹۷ ، ۱۷:۳۲ لیمو ترشـــ🍋
مطمعن باش این یکی از بهترین کارایی عه ک توی زندگیت انجام میدی و یک روز تک تک این زبان آموزا قدرتو میدونن و توی قلب همه شون یه جایی رو برای خودت اختصاص دادی:)
پاسخ:
خدا کنه ^___^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی