اون اما ثرومن درونم رو بعضی وقتها سخت میشه کنترل کرد :|
بعضی وقت ها آدم نمیدونه بخنده یا گریه کنه یا چی؟ مثل وقتی که دخترعموت استوری میذاره که هوای دل مادربزرگ هاتونو داشته باشین, اینا همون دخترهایی هستن که اگه هنوزم بهشون بگید خوشگلن دلشون کلی قنج میره و خلاصه ازین داستان ها! بعد عکس پس زمینه هم مثلا یه نوه ای هست که داره واسه مامان بزرگش لاک می زنه! فقط هم دست ها معموله! بعد عکس خیلی طبیعی بود یه جوریکه اگه تپل بودن دست های مادربزرگه نبود_ مام بزرگه ی ما لاغری و ریزه میزه است_ من راستی راستی باورم میشد که دنیا عوض شده و این واقعا دخترعمومه که داره واسه مامانبزرگم لاک می زنه!!
حالا چرا من داغ کردم اینقد؟ برای اینکه همین فرد سال به سال یه سر به مامانبزرگم اینا نمیزنه! نه اینکه کینه ای داشته باشه و یا بدش بیاد, نه!! ولی واقعا محبت خاصی هم نسبت به مامانبزرگه و بابابزرگه ندارن!! جوریکه مریض باشن, عمل جراحی کنن هم حتی یه سر نمیاد بهشون بزنه! و فقط در مناسبت های خاص با خواهرش دو تایی میان خونه ی مادربزرگه, یعنی سالی 4 یا 5 بار فقط!! درحالیکه خونشون دقیقققا روبروی خونه ی مامانبزرگم ایناست :|| دقیققققا روبرو -__- بعد بلند میشه استوری میذاره اینجور! حالا ما فامیلیم خبر داریم چی به چیه! دوستاش و بقیه فکر می کنن وای چقد تو باحالی واسه مامان بزرگت لاک می زنی :|
+اما ثرومن همون زنه است توی فیلم بیل را بکش یا kill Bill تارانتینو که تخصصش خین و خین ریزی بود اونم چجووور :/