Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

از نگفته هایم در اینستاگرام

يكشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ ق.ظ

یادتونه یه بار گفتم یکی از تمرین هایی که سعی می کنم انجام بدم اینه که خودم رو کنترل کنم و نرم توی استوری و یا کپشن پست ها حرفی رو غیرمستقیم بگم که مثلا به در گفته باشم تا دیوار بشنوه. چون وقتی نمی تونم برم مستقیم به خود طرف بگم خب چه کاریه غیرمستقیم. و اگر طرف بفهمه و بیاد بگه الان با من بودی، خب اگر نتونم بگم آره و مجبور بشم الکی بگم نه، خب بدتره که. اگر هم بگم آره، و اگه برگرده بگه چرا نیومدی مستقیم به خودم بگی، خب باز چی بگم!! هیچی دیگه. سعی می کنم در برابرش مقاومت کنم. 

الان حکایت این روزها و این مدارس و امتحانات آنلاین شده. بچه هایی از فامیل که خانواده هاشون تا همین چند وقت پیش معتقد بودند که ماهایی که رفتیم اون همه درس خوندیم پس چی شد و به کجا رسیدیم. و هیچ وقت هیچ کدوم سراغی نمی گرفتند و ارتباطی با هم نداشتیم، حالا مدام پیام و درخواست که بیا این سوال ها رو حل کن. بیا به جای من امتحان بده. و من واقعا و عمیقا ناراحت میشم. خیلی ناراحت میشم. از اینکه با کسی هیچ برخورد و دوستی نداشته باشم ولی طرف وقتی بهم نیاز داره سراغم رو بگیره، من واقعا نمی تونم کنار بیام. 

امروز هم هی اومدم برم توی استوری اینا رو بگم، بعد دیدم خب چه فایده. الان کل فامیل پدری معتقده من آدم خودخواهی هستم چون نمی خوام توی درس بچه هاشون بهشون کمک کنم. در صورتیکه من چطوری به عمه ام بگم که اون شبی که پسرش به من پیام داده سوال های فیزیکی رو براش حل کنم که روز قبلش هم سه ساعت براش وقت گذاشته بودم کل فصل رو توضیح دادم. چطوری براش توضیح بدم من اون روز و اون ساعت توی شرایط روحی به سر می بردم که نتونسته بودم بعد از بیست ساعت از تختخوابم بیام بیرون و انگیزه ی هیچ کاری رو نداشتم، حتی یه غذا خوردن. بعد چطوری بتونم بلند بشم و خودم رو از تخت بیرون بکشم تا به جای یه نفر دیگه حاضر و آماده امتحان جواب بدم. خب من اینو اگر بگم که اولین واکنش ها اینه که تو دیگه چرا افسردگی داری و من وقتی خودم هم نمی دونم چرا و به دلیل افسردگی دارم خب چی بگم. 

اومدم بنویسم عمیقا ناراحتم می کنید ازینکه وقتی سراغم رو می گیرید که امتحان دارید، که ترجمه هاتون مونده، که نمی دونید چطوری باید اکانت جیمیل بسازید، و ...... ولی ننوشتم. گفتم چه فایده وقتی همه طلبکارتر و ناراحت تر برخورد خواهند کرد که حالا مگه چی ازت کم میشه این چهارتا سوال هارو برامون حل کنی.

موافقین ۱۳ مخالفین ۱ ۹۹/۱۰/۲۱
حدیث

نظرات  (۵)

۲۱ دی ۹۹ ، ۰۹:۲۱ هانی هستم

امان از آدم‌های پر توقع و حق به جانب...

پاسخ:
مشکل اینجور آدم ها بیشتر از اینه که چیزهایی رو که خودشون نتونستن بهشون برسن رو در تو می بینن و تحملش براشون سخته و مدام بهت القا می کنن که خب مگه به کجا رسیدی و یا حالا مگه چی شدی. در صورتیکه خود آدم خیلی نمی خواد بگه کاری کرده و یا به جایی رسیده ولی در برابر این همه انرژی منفی و تحقیر یه جایی می بینی کنترلت رو از دست دادی و داری بهشون فخر فروشی می کنی آره من به یه جایی رسیدم و خوبم رسیدم و بین تو و این آدم ها همیشه یه آتیش زیر خاکستری هست و اگر هم به سراغت بیان و کمکی ازت بخوان و تو بگی نه، باز همون فرایند شروع میشه که فلانی فکر کرده کیه و به کج رسیده که برای من کلاس میذاره. 

به نظرم نقش هرکسی اینه که در برابر اینجور آدمها آگاه بشن و توی دام این فرایند و چرخه قرار نگیرن. و چقدر سخته. و یاد بگیریم پرتوقع ها فقط اونایی هستن که داشته های تو رو حق خودشون می دونستن و فقط چشمهاشون نداشته های زندگیشون رو می بینه.

من سعی می کنم اینجوری استدلال کنم برای خودم :هعی

از نظر بیش‌تر آدم‌ها، راهی که بقیه رفتن اشتباهه مگر اینکه یه منفعتی از اون بهشون برسه. درباره‌ی درس همین‌ها که می‌گن اشتباه کردی عمرت رو گذاشتی پای درس، توقعاتی از ما دارن که تواناییش رو با همین درس خوندن به دست آوردیم. منم مسلما درگیرم با این مسائل ولی مدت‌هاست که دیگه تلاش نمی‌کنم چیزی رو به کسی توضیح بدم چون می‌دونم چیزی که به نفعشون نباشه رو دلیلی نداره که بپذیرن. پس بیا خودمون رو اذیت نکنیم. 

اغلب آدم‌ها زحمت شناختن دیگران رو به خودشون نمی‌دن پس بذار درباره‌مون اشتباه فکر کنن.

پاسخ:
می دونی وقتی آدم هایی باشن که ارتباط نزدیکی نداریم، من همین کار رو می کنم که اهمیت نمیدم.
ولی وقتی آدم هایی هستن که رابطه ی نزدیکی داریم هنوز برام سخته و هنوز باید کلی تمرین کنم تا بتونم به این درجه برسم که بهشون مستقیم نه بگم و بعد با تبعات بعدش هم بتونم کنار بیام. تمام اون رفتارها و پشت چشم نازک کردن ها و به رحمی متهم شدن ها و خودخواه بودن ها. همگیشون خیلی حجم زیادی انرژی منفی رو تشکیل میدن با هم و یکهو آمادگی پذیرش همه رو پیدا کردن واقعا سخته.
۲۱ دی ۹۹ ، ۱۰:۴۷ هلن پراسپرو

امان... :/

پاسخ:
بله امان از تعاملات پیچیده ی انسانی
۲۱ دی ۹۹ ، ۱۱:۲۲ هیـ ‌‌‌ـچ

اکثر خونواده‌های ایرانی (من‌جمله بخش بزرگی از خانوادهٔ خودم!) تصورشون بر اینه که ما اگه چیزی بلدیم، بی‌کاریم و دست به سینه نشستیم تا اوامر اونا رو اجرا کنیم و اگه به هر دلیلی (حتی تسلط نداشتن به اون موضوع خاص) پاسخ منفی بهشون بدیم تصورشون اینه که می‌خواهیم از سر باز کنیم و خودمونو بگیریم یا یه چی تو این مایه‌ها! مواردی مثل همینایی که گفتی و اصولاً نمی‌شه به زبون آوردشون هم که بماند!

این قدر از این موارد سرم اومده و بعضیاشون حتی به سرسنگینی یه طیفی از خانواده منجر شده که دیگه لمس شدم! فقط یه موردش این بود که «چرا فیلترشکن روی گوشی من کار نمی‌کنه ولی همون رو گوشی زنم کار می‌کنه» که من بعد از سروکله زدن دیدم بلد نیستم و صادقانه هم گفتم «که سر در نمیارم مشکلش چیه، به یه متخصص نشونش بدید»، ولی بعدش ناراحت شد و هنوزم با من گرگ و میشه! :|

گاهی بابت همون ۴ تا کلمه چیزی که بلدم به شدت پشیمون میشم که چرا به روشون آوردم بلدم؟ اگه نمی‌گفتم هیچی از من کم نمی‌شد!

پاسخ:
توی جواب کامنت هانی گفتم که چرا آدم گاهی وقت ها خودش هم وارد بازی این آدم های متوقع میشه. تقریبا ناآگاهانه است و یه جور واکنش دفاعی در برابر کسایی که همیشه بهت نگاه از بالا به پایین دارن و تو برای اثبات خودت وارد همین بازی لیست کردن دانسته ها و داشته هات میشی و بعد می بینی باز یه جور دیگه و توی یه بازی دیگه دوباره گیرت میندازن که حالا بلدی و حالا که اینطوری هستی و اینا بیا پس این کار رو برام انجام بده. 

من دارم تمرین می کنم که به آگاهی برسم و تشخیص بدم کجاها توی همون قدم اول خودم ناخواسته وارد بازیشون میشم که بعدش اینجوری توی مضیقه قرار می گیرم تا ازم کلی درخواست داشته باشن.
۲۱ دی ۹۹ ، ۱۳:۵۵ پشمآلِ پشمآلو

چرا بابا بهشون بگو 

خنده خنده ام اگه شده .. بگو فقط وقتی کار دارید میاید سراغ من 

بضی وقتا نه بگو اصن بهشون .. نمشه هرکاری گفتن قبول کنی ک 

من ی پسرخاله دارم .. از کامپیوتر و گوشی اینا سر در میاره انق هروخ کسی باش کار داش لفت میداد و انجام نمداد ک دیگه الا کسی بش نمگه

پاسخ:
ببین گفتن فایده نداره. من بگم که همیشه هم میگم ولی واقعا فکر می کنی تاثیری داره؟! گفتن و گلایه کردن توی فامیل و خانواده نزدیک فقط وضع رو بیشتر متشنج می کنه. و درسته نگفتن هم بدتره. ولی گاهی وقت ها این گفتن ها اینقدر ترکش دارن که از ترس ترکش ها قبل از هر گفتنی به خودم میام و می بینم چقدر حال درونی بدی پیدا کردم.
من یک بخشی از فامیل رو متوجه کردم و واقعا برای هررر کاری که داشته باشن نمیان سراغم ولی هنوز یک بخشی از فامیل که اون دسته ی کینه ای و زود رنج و پرمتوقع تر و طلبکارتر هستن مونده :| 

چقدر پسرخاله ات خوب کاری می کنه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی