جمعه بود و موسم پیک آدینه طبیعتا :| آیکون گریه حضار حتی :/
و ما آدینه را حل نمووودیم تاااااا رسیدیم به جایی که!! انگار قرار بود آدینه ما را بنماید:دی چرا که آدینه سوال فرموده بودن اویس قرنی سالها در حسرت دیدار که بود و چرا؟
من رو به سیاوش: پیامبر بود ، مگه نه؟
سیاوش : هاع [با لحن قل مراد یه جورایی]
من: تو کتابتون مگه درس اویس رو ندارین؟ اویس دلش میخواست کی رو ببینه ولی نمی تونست؟
سیاوش: یادم نیست که من!!
لذا سوال رو با جمع در میون گذارده که ایهاالفامیل اویس که بود!!
_اون شاعره رو میگی؟
_شاعر کجا بود بابا ، نه اویس اونی بود که از زمان حضرت علی تا امام جعفر صادق زنده بود!!
_آره امام جعفر صادق رو میخاست ببینه،اصن اسمش میخوره واسه اون زمانهاست!!
_پس اونیکه کور بود با مختار تو زندان بود کی بود؟
_بابا اون میثم تمار بود
_یار پیامبر بود تو جنگهاش!!
_نه یار حضرت علی بود!!
_پس اون شاعره کی بود؟
من: عاغا اصن بیخیال!!
_جمع ولی بیخیال نشد و همچنان ادامه داد تا جایی که من میشنیدم کار رو به خواجه عبدالله انصاری هم کشوندن:دی ://
مشکل ولی همچنان بین من و سیاوش و آدینه و اویس باقی بود!! به سیاوش میگم پیامبر بود فکر کنم حالا بنویس بعد شب که رفتی خونه بازم یه نگاه به کتابت بنداز مطمئن بشو!!
سیاوش :نه بزار زنگ بزنم از رادین (همکلاسیش) بپرسم!!
من: ایییی خدا ،خوب بیا حالا، خونه که رفتی از رو کتابت مینویسی!!بیییییا بچه....
ولی خوب بچه کجا بود!! طی جهشششی ناگهانی رسونده بود خودشو به تلفن!!
حالا پشت تلفن
سیاوش :میگم رادین اون که اویس میخواست ببیندش امام کی بود؟
رادین تا به مراحل بارگذاری برسه و بخواد لود بشه سیاوش مجبور شد حتی براش از وجود کتابی به اسم هدیه های آسمان شروع به توضیح کنه تاااااا... بیخیال اصن عاغا://
تا رادین بالاخره موقور(مقر!! موقر!!موغور!!) اومد که پیامبر!!
انگار تایید رادین لازم بود تا مغز بنده هم لود و بارگذاری بشه که بعله پیامبر بود و بعله به خاطر مادرش بود که اویس اووووونهمه سال به وصال پیامبر نرسیده بود:دی
بزارید از ادامه ی مکالمه ی جمع و اینکه به کجاها کشیده بود من چیز دیگه ای نگم!! یه بارم باز با همین جمع سوال پیش اومد پیامبران اولولعزم کیا بودن؟ هررررررچی شمردیم و گفتیم ،عاغا نشد که نشد رو پنج نفر ثابت به توافق برسیم :| :))))))
یعنی بار علمی دینی خانواده پدریم به حدی غنیه که ...... :دی بزارید آبروی خانواده حفظ بشه ،چه اصراریه به دونستن قدر و مقدارش حالا،والاع :)))
حالا اویس رو که بیخیال بشیم آمــــــــــا نوادگان سلیمون که بودند و چه کردند؟ :دی
امروز ما جمیع نوادگان بودیم وحسرت پیست و حیاط :))
اول یه پانوراما از پیست داشته باشین:)
اینم سیاوش
اینم من و بخشی از نوادگان