Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بازی های وبلاگی» ثبت شده است

جایی که من ازش بیشترین عکس رو توی روزها و فصل ها و آب وهواهای مختلف دارم، یک جایی هست ته خیابونمون :)

 

اول یه دورنما از سر کوچه امون که تابلوش یه کم معلومه توی عکس تا ته خیابون داشته باشید 

۱۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۳۶
حدیث


در گذشته های خیلی دور، اون زمان ها که توی بلاگفا بودیم و بلاگفا برای خودش برو و بیایی داشت یادمه یه بلاگر بود به اسم "عسل مو فرفری" که بنا به گفته ی خودش در اصل موهاش به هیچ وجه هم فرفری نبود ولی خب عشقش کشیده بود و دلش خواسته بود در عالم بلاگری "عسل مو فرفری"  باشه. حالا چرا اول صبحی یادی از عسل بانوی مو فرفری سالیان دور بلاگفا کردم ؟! چون یه دورانی همین عسل بانو برگزارکننده ی صندلی داغ های بسیاری بود. اسم صندلی داغ که اومد یاد اون زمان ها برام زنده شد! که چطوری پای پست های صندلی داغ روزگار می گذروندیم و چه روزهایی بود خلاصه :)

حقیقتا خودم هم نمی دونم شخص مناسبی برای شروع صندلی داغ  می باشم یا نه :دی ولی خب دیگه به دعوت حریر بانو افتخار روشن کردن چراغ صندلی داغ نصیب بنده شد :) باشد که سالیان بعد یه روزی هم آیندگان وبلاگ نویسی بگن یه حریر بانویی بود که یادش بخیر یه دوره ای صندلی داغ های بلاگ رو راه انداخت :))

قوانین بازی رو اگر اینجا نخوندین، خلاصه بگم؛ به این صورت هست که از ساعت 9 صبح امروز تا 9 صبح فردا این پست در اختیار شماست تا هر سوالی که از بنده ی حقیر دارید و ندارید رو بپرسید و من هم جواب بدم :) و همزمان با تمام شدن مهلت پرسش و پاسخ، دوست عزیز بعدی پست صندلی داغش رو منتشر می کنه (راس ساعت 9 صبح فردا) و الی آخر...

خلاصه که بفرمایید، این گوی و این میدان کامنتدونی در اختیار شما تا هر سوالی که از من دارید بپرسید :)


۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۰۹:۰۰
حدیث

بنا به دعوت هولدن :)

همونطور که دیروز هم به صبا گفتم این بازی بیشتر داغ بر دل ها نهاد که چقدر دوستان یا کتاب کادو نگرفتن اصلا و یا کم کادو گرفتن  یا اگه هم کادو گرفتن اونیکه کادو داده چیزی اولشون ننوشته :|   :)))

من خودم سه تا کتاب توی کتابخونه ام شامل این المان میشن که دوتاشون رو خودم برای خودم نوشتم و خریدم، بعد جالبیش اینجاست که وقتی داشتم ازشون عکس می گرفتم و این دو تا کتاب دستم بودن دیدم این دو تا تنها کتاب هایی هستن که خودم شخصا رفتم شهر کتاب و خریدمشون و بقیه رو اینترنتی و به صورت های دوتایی با هم و یا سه تایی و یا چهارتایی سفارش دادم و پست آووردشون! بعد دیدم این دو تا کتاب ها اینقدری که یه قصه واسه خودشون دارن، اون کتاب هایی که با پست اومدن حتی یادم نیست چه روزی بود که پستچی آووردشون و قبل و بعدش چه شد و چه شده بود!!



و اینم کتابی که فهیمه سال اول دانشگاه از نمایشگاه کتاب برام گرفته بود:) با داداشش رفته بود اون سال نمایشگاه و بعد وقتی به داداشش گفته بود که یه کتابم می خوام برای دوستم بگیرم و حالا چی بگیرم و اینا!! می گفت همینجور که داشتیم تو غرفه ها می چرخیدیم یه دفعه داداششم با هیجان گفت فهیمه پیدا کردم کتابه رو!! بعدم می گفت دستمو کشید دوون دوون رفتیم سمت یه بنری که  بزرگ روش نوشته بود "زن آدم نیست" بعد می گفت همینجور که داشتیم نزدیک میشدیم هی می گفت همین خوبه همینو براش بخر :| (:دی) بعدش می گفت وقتی نزدیک شدی دیدیم ریز زیرش نوشته "حواست" یعنی اسم کتابه بوده "زن آدم نیست, حواست" :)))

می گفت قیافه داداشم دیدن داشت ها :))) بعدم خانمی که مسئول غرفه بوده برگشته گفته به داداشش که شما فکر می کنید ما خانم ها جایی می خوابیم که زیرمون آب بره :دی خلاصه که آخرم همون کتاب رو با امضای نویسنده کتاب برام خرید :)




++ منم برای این بازی از پریا  و لادن  و فیلوسوفیا و اسپریجو دعوت می کنم :) من فقط دعوت کردم ولی شرکت کردنش دل به خواه خودتون :*

۱۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۶ ، ۱۳:۳۳
حدیث
هی منتظر موندم یکی دعوتم کنه ولی دیدم نخیر، خبری نیست! پست جدید هم نداشتم بذارم لذا خودم خودمو دعوت نمودم :دی



+چیزهایی که من باهاشون بیشترین ارتباط روزانه رو دارم که طبق معمول این روز و روزگار عبارتند از لپ تاپ و گوشی (که قابش به نیابت گذاشته شد) و هندزفری هام  (سر گوشی هاشونم همینجوری محض تنوع باهم عوض کردم:دی)
+بعدی هم اون سررسید هاست. من نمی دونم چرا نمی تونم یعنی دلم نمیاد توی این دفتر رنگی ها و گل گلی ها چیزی بنویسم (سه تا دارم یه ساله خریدمشون ولی دست بهشون نزدم گذاشتم واسه خوشگلی :دی) یکی از این سر رسیدها واسه زبان می باشد، یعنی توش لغت ها و اصطلاحات و نکات گرامری و خلاصه های گرامری رو نوشتم و می نویسم! دو تاشون واسه برنامه ریزی های روزانه و ماهانه و دلنوشته ها و چرت و پرت نوشته هایی که توی وبلاگ نمی نویسم و خلاصه حرف های خودم با خودم ! یکی دیگه هم دستور آشپزی کیک ها و شیرینی ها و غذاهایی که درست می کنم و قصد دارم درست کنم رو توش نوشتم!
+بعدی ها هم که کرم مرطوب کننده و کرم ضد آفتاب و شوینده صورته که من حتی موقع بیرون رفتن هم چک می کنم اینا توی کیفم باشه، همونجور که بودن کیف پول و کارت های عابربانک و کلید رو چک می کنم! در این حد همیشه باهم هستیم :دی
+بعدی هم که جامدادیم می باشد که خودم با نمد درستش کردم، یه روز هم برحسب تصادف یه پیکسل نمدی توی طیف نارنجی توی شهر کتاب واسش پیدا کردم و بهش وصلش کردم:-) این جامدادیه هم جزو یارهای غار هستش.
+اونی هم که اون گوشه است یه جعبه لایتنر دیواریه، که خودم درستش کردم. واسه لغت هایی که می خوام جد و آبادشون رو حفظ کنم :دی یعنی مثلا لغت هایی که حدود  7 ،8 تا یا بیشتر معانی مختلف دارن و تمام فریزال ورب هاشون و خلاصه همه ی جد و آباد یه سری لغت ها رو درآووردم و فلش کارتشون کردم و تنبلی نکنم بعضی وقت ها:دی روزی 5 تا لغت رو می خونم :)
+بعدی ها هم که لاک هایی هستن که از باقی لاک ها محبوب ترن و بیشتر انتخاب میشن، سوگلی های لاک هام به عبارتی :دی [آیکون هوا را از من بگیرید ولی لاک هایم را نه]
+آخری ها هم که یه سری جینگول پینگول عبارت از یه سری دستبند و بند انگشتی هستن :)
و موچین و ناخنگیرم (که ناخنگیره رو آزی از مالزی سوغاتی واسم آوورده ^-^ شبیه یکی از استیکرهای لاین ه! اون زمان ها یه گروه تو لاین داشتیم که الان دیگه متاسفانه نداریمش ولی خوب خیلی خاطرات از اون گروهه به هرحال باقی مونده هنوز و این ناخنگیره هم به نشونه ی همون لاین و همون گروهه )


++ و چون کسی منو دعوت نکرده بود منم کسی رو دعوت نمی کنم، ولی میگم خودتون خودتونو دعوت کنید، بذارید شما هم :دی
++ پست اصلی
۱۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۶ ، ۰۰:۵۶
حدیث
۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۵ ، ۰۰:۰۲
حدیث