چالش کتابخوانی 4
این قسمت: دوست داشتم بخوانمش ولی هنوز نخواندهام
و رمان ندای کوهستان خالد حسینی
خالد حسینی رو همه با رمانهای اول از همه بادبادکباز و بعد هزار خورشید تابان مطمئنا میشناسید:)
بعد از این دو تا رمان خیلی خیلی مشتاق بودم رمان سوم هم هرچه زودتر بخونم و مدتها بود تو لیستم خیلی زیادی دیگه چشمک میزد:))
خود من با خوندن دو رمان قبلی دیدم راجعبه افغانستان به کل عوض شد!! و افسوس خوردم حتی و شرمنده شدم که چرا دیدم تا اون حد نسبت به افغانها اونقدر بسته بوده:|
رمان ندای کوهستان( ترجمهی مهدی غبرایی به اسم "ندای کوهستان" هست و ترجمههای دیگهای هم که من دیدم "و کوه طنین انداخت" هم کتاب رو نام نهادن، منتها من هرجا مهدی غبرایی کتابی رو ترجمه کرده باشه، ترجمهی این حضرت رو ترجیح میدم) بله داشتم میگفتم این رمان سبک بیانش با دو رمان قبلی کمی متفاوته! و روایت زندگی آدمها در گیرودار جنگ هم نسبت به دو رمان قبلی کمی کمرنگتر هست! شیوهی بیانش هم به این صورته که داستان از زاویهی دید چندین شخصیت بیان میشه:) یعنی فقط از زاویهی دید یک شخصیت تا به انتها داستان رو نمیخونیم و اتفاقاتی که افتاده رو از زاویهی دید چندین شخصیت باهاش روبرو میشیم!! من خودم شروعشو دوست داشتم یعنی شروعش خیلی سریع آدم رو میگیره و کنجکاوت میکنه تا بیشتر و بیشتر جلو بری! اما کمی وسطهاش از روند هیجانیش کاسته میشه ولی خوب در نهایت با لبخند تمومش میکنید، از رضایت از اینکه خوندینش:)
ولی خوب به پای دو رمان قبلی نمی رسه!!
+همینطور قسمتهای قبلی چالش :)