پایانی بر چالش کتابخوانی
دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۱۲ ق.ظ
به عنوان دهمین قسمت چالش کتابی رو خوندم که:
نوشته ی یک ایرانی ولی در ایران ممنوع باشد
کتاب
فریدون سه پسر داشت عباس معروفی
کتاب به دلیل محتوای سیاسی که داره داخل کشور مجوز چاپ و انتشار نداره و خود عباس معروفی کتاب رو به صورت رایگان توی اینترنت منتشر کرده و هر نسخه چاپی هم که ازش موجود باشه یعنی به صورت زیرزمینی چاپ شده!!
قصه داستان بر اساس سرگذشت واقعی یکی از مبارزان سیاسی به نام مجید امانی نوشته شده و رمان به حوادث انقلاب ۵۷ و درگیری و کشتار مبارزان سیاسی در سالهای قبل و بعد از انقلاب میپردازه یه جورایی و در واقع از استبداد و کشتار سیاسیون و روشنفکران انتقاد میکنه. اول کتاب هم ذکر شده که نام تمامی اسامی واقعی هست.
+لینک دانلود کتاب
قصه داستان بر اساس سرگذشت واقعی یکی از مبارزان سیاسی به نام مجید امانی نوشته شده و رمان به حوادث انقلاب ۵۷ و درگیری و کشتار مبارزان سیاسی در سالهای قبل و بعد از انقلاب میپردازه یه جورایی و در واقع از استبداد و کشتار سیاسیون و روشنفکران انتقاد میکنه. اول کتاب هم ذکر شده که نام تمامی اسامی واقعی هست.
+لینک دانلود کتاب
برای قسمت یازدهم کتابی رو خوندم که :
نویسنده اش متعلق به آمریکای جنوبی باشد
و کتاب
امتحان نهایی از خولیو کورتاسار
نویسنده اش متعلق به آمریکای جنوبی باشد
و کتاب
امتحان نهایی از خولیو کورتاسار
از قول مترحم انگلیسی کتاب در بخش مقدمه:
امتحان نهایی با دنیایی سراسر آرژانتینی، در واقع بوئنوس آیرسی سر و کار دارد. داستان ساده است اگرچه خود رمان فشرده است: خوان و کلارا قرار است امتحانات نهایی دانشگاهی شان را بگذرانند: بر طبق برنامه آن ها باید در برابر کمیته ای حاضر شوند و به سوالی که توسط استادی از طریق قرعه تعیین می شود، پاسخ دهند. آن دو بیش از حد آماده و در حالتی عصبی هستند، از این رو تصمیم می گیرند سراسر شب را به شب زنده داری و گشت زدن در بوئنوس آیرس همراه با سه تن از دوستانشان بگذرانند؛ یک زوج :آندره روشنفکری عزلت گزیده و استلا دوست دختر نه چندان باهوشش و یک روزنامه نگار و ...
از دید خودم:
یه کم کتاب سختی بود :دی یعنی گاهی محبور می شدی برگردی یک صفحه رو دوباره از اول بخونی چون ادامه ی داستان مبهم می شد یه جورایی و خلاصه کمی روون نبود و کمی ثقیل بود :دی (مشکلی که من تقریبا با یوسا و باقی دوستان آمریکای جنوبی دارم :دی یه کم ثقیل هستن )
مترجم فارسی اثر هم توی مقدمه اینجوری گفته البته:
روایت در هیچ جا قرار ندارد، بر هیچ چیز تاکید ندارد و از قید زمان رسته است و از مکان نیز. شخصیت های داستان با یکدیگر جابهجا می شوند، یافتن گوینده ی یک جمله گاه بسیار دشوار است یا پیدا کردن مخاطب. آنچه در خاطر می گذرد با آنچه بر زبان می آید چنان در می آمیزند که تمیز یکی از دیگری نیاز به دقتی زیاد دارد و گاه به کلی ناممکن است.
+یک سری سخنان پایانی داشتم راجع به این چالش و کلا در باب مزایا و معایبش و اینکه اصلا آیا خوب بود که اینجوری و در این کسوت کتاب خوندم یا نه!! منتها چون خود پست دیگه طولانی شد و کتفم هم پوکید تا پست رو نوشتم لذا فردایی، پس فردایی، خلاصه وقتی، یا همینجا و یا در پستی دیگر حتما خواهم گقت!! چون لازمه که گفته بشن!!
امتحان نهایی با دنیایی سراسر آرژانتینی، در واقع بوئنوس آیرسی سر و کار دارد. داستان ساده است اگرچه خود رمان فشرده است: خوان و کلارا قرار است امتحانات نهایی دانشگاهی شان را بگذرانند: بر طبق برنامه آن ها باید در برابر کمیته ای حاضر شوند و به سوالی که توسط استادی از طریق قرعه تعیین می شود، پاسخ دهند. آن دو بیش از حد آماده و در حالتی عصبی هستند، از این رو تصمیم می گیرند سراسر شب را به شب زنده داری و گشت زدن در بوئنوس آیرس همراه با سه تن از دوستانشان بگذرانند؛ یک زوج :آندره روشنفکری عزلت گزیده و استلا دوست دختر نه چندان باهوشش و یک روزنامه نگار و ...
از دید خودم:
یه کم کتاب سختی بود :دی یعنی گاهی محبور می شدی برگردی یک صفحه رو دوباره از اول بخونی چون ادامه ی داستان مبهم می شد یه جورایی و خلاصه کمی روون نبود و کمی ثقیل بود :دی (مشکلی که من تقریبا با یوسا و باقی دوستان آمریکای جنوبی دارم :دی یه کم ثقیل هستن )
مترجم فارسی اثر هم توی مقدمه اینجوری گفته البته:
روایت در هیچ جا قرار ندارد، بر هیچ چیز تاکید ندارد و از قید زمان رسته است و از مکان نیز. شخصیت های داستان با یکدیگر جابهجا می شوند، یافتن گوینده ی یک جمله گاه بسیار دشوار است یا پیدا کردن مخاطب. آنچه در خاطر می گذرد با آنچه بر زبان می آید چنان در می آمیزند که تمیز یکی از دیگری نیاز به دقتی زیاد دارد و گاه به کلی ناممکن است.
برای قسمت آخر باید کتابی می خوندم که:
حرف اول اسم و فامیل نویسنده اش مثل خودم باشد
و کتاب
مترجم درد ها از جومپا لاهیری
حرف اول اسم و فامیل نویسنده اش مثل خودم باشد
مجموعه ای از داستان های کوتاه باشدبنده یک عدد ح.ر هسدم و من تقریبا کل ویکی پدیا رو زیرو رو کردم به دنبال نویسنده ای که ح.ر باشد ولی باور می کنید نبود :| بعد گفتیم که حالا ح جیمی نبود و ه دو چشم هم بود عیبی ندارد که ولی باز هم باور می کنید که نبود :| بعد گفتیم حالا ح.ر اگر نیست خوب ر.ح و یا ر.ه هم می شود باشد (مثلا اسم و فامیلمو برعکس کنم) باز هم نبود ولی :| (البته جولیک یک رضی هیرمندی معرفی کرد ولی خوب ... )
خلاصه ی کلام دیدم چه معیار احمقانه ای دارد می شود ولذا کلا گفتم ف....ک د لست پارت و خودم قسمت پایانی رو تصمیم گرفتم که تغییر بدم:دی و برای قسمت پایانی، کتابی بخونم که:
و کتاب
مترجم درد ها از جومپا لاهیری
به قول نقل قول های موجود در کتاب :
جومپا لاهیری از ان نویسنده هایی است که تو را وادار می کند یقه ی اولین کسی را که می بینی بگیری و بگویی : « این کتاب را بخوان!» او قصه گوی حیرت آوری است. با صدایی متفاوت و چشمی تیزبین برای دیدن جزئیات ... لاهیری یکی از بهترین نویسندگان قصه ی کوتاه است."امی تان"
خواننده ی این کتاب، هر داستانی را در حالی به پایان می رساند که آرزو می کند کاش می توانست یک رمان کامل را با شخصیت های آن به سر ببرد... طرح های داستانی وی مثل یک اثبات قوی در ریاضی، ساختاری ظریف و بی نقص دارند."نیویورک تایمز"
و از زبون خودم هم که جومپا لاهیری دو نقطه قلب کلا :دی
+یک سری سخنان پایانی داشتم راجع به این چالش و کلا در باب مزایا و معایبش و اینکه اصلا آیا خوب بود که اینجوری و در این کسوت کتاب خوندم یا نه!! منتها چون خود پست دیگه طولانی شد و کتفم هم پوکید تا پست رو نوشتم لذا فردایی، پس فردایی، خلاصه وقتی، یا همینجا و یا در پستی دیگر حتما خواهم گقت!! چون لازمه که گفته بشن!!
۹۵/۱۲/۰۲