Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

سکانس ایام خوش آن بود که ....

پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۰۰ ق.ظ

امشب دلم یهو تنگ شد, واسه قدیس, واسه آقای گوژپشت واسه حسین واسه آقای دست و پا چلفتی و واسه یوزی و واسه خوشی و واسه خیلی از مجازی هایی که دیگه تقریبا نمی دونم چه می کنن و چه بهشون میگذره و ....

واسه اون روزاهایی که توی وبلاگ آزی پلاس بودیم:دی واسه همه ی اون فایل های صوتی و واسه کامنتدونی رو چت روم کردن ...

خیلی هارو الان شاید شماره هاشونو داشته باشم و یا هنوز در دسترس باشن از لحاظ وبلاگی ولی وبلاگاشون و اسم هاشون رو عوض کرده باشن و یا اینستاگرامشون رو ولی هیچ کددم اینا جای اون روزا رو نمیگیرن...

دلم واسه اون روزهای سال های 91-92 بلاگفا تنگ شد *____*

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۲۸
حدیث

نظرات  (۹)

کاش بلاگفا بروز بود
پاسخ:
موضوع بلاگفا نیست, دلتنگی واسه آدمهاش بیشتر حرفم بود.
توکای دلتنگ من...

:)
پاسخ:
حریر کمرنگ من :دی

:)))
توکا یه پست نوشته شده ی خدافسی دارم که خیلی مرتبطه با این پستت...
پاسخ:
لینک میدادی می خواندیم پس  :)
وبلاگستان از وقتی مسموم شد که افرادی که نهایت لیاقتشون یاهو360 بود به خودشون گفتن وبلاگ‌نویس و هر چرکی رو نوشتن و فضا رو چرک و چرک‌تر کردن... بعد از 10 سال وبلاگ‌نویسی هیچ وقت اندازه الان حالم از این فضا به هم نخورده بود...
پاسخ:
من الانم رو هم دوس دارم نه اینکه بدم بیاد و یا تحملشو نداشته باشم ولی دلم برای اون وقت ها همیشه ی همیشه تنگ می مونه ...
ینی عاشق این جواب دادناتم من :))))
پاسخ:
آیکون چاکریم :دی
طبع وبلاگ نویسی فروکش کرده . یعنی به نظرم ما اخرین باز مانده هاشیم . انقدر الان اپلیکیشن های دم دستی و دلربا اومده که قدیمیا کم اوردن . جدیدام که مستقیم در بطن همون اپلیکیشن ها متولد شدن اصلا نمیدون وبلاگ و بلاگر یعنی چی ! همین خودمون رو بچسبیم که منقضی نشیم .والا 
پاسخ:
ماهایی که موندیم (که کم هم نیستیم) می تونیم زنده نگهش داریم :)

ولی خوب دلتنگی من همیشه می مونه
بغل بدم گریه کنیم؟؟؟
پاسخ:
به قول نگین در آغوش آسمان رازیست بی بغلم گریه کنیم *___*
چقد همه چی گرم و روشن بود اون روزا:) یادش بخیر
پاسخ:
اصن یه شور و حال دیگه ای داشت :))
۰۱ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۱۳ شارلِ پَنجُم
بدترین محو شدن محو شدن یوزی بود که من به عنوان یه اصفهانی باهاش حس های نوستالژیک رو به وجود می آوردم :)) خیلی خوب بود وقتی فهمیدم جایی رفته سیزده به در که قبرستون بوده و منم چند سال پیش همونجا رفتم سیزده بدر :)) اولین بارم مرده شور خونه و دم و دستگاه توش رو همونجا دیدم. مرده شور خونه هم انقدر بی در و پیکر آخه؟ با یه چوب درشو قفل کرده بودن مثلا! هنوز کابوسش رو میبینیم.
پاسخ:
:دی
واقعا یوزی خیلی حیف بود بست و رفت :/ 
هرچند شوور کرد و رفت و میشه حداقل دونست رفته پی خوشی و زندگیش :دی 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی