شنبه ها همیشه یک چیزی کم دارد !
هیچ وقت فکر نمی کردم بشود مسئول باشگاهی را دوست داشت! مسئول های باشگاه همه شان یک جوری هستند, قبول دارید؟ مدام از تجهیز دوباره کردن باشگاه طفره می روند, باشگاه را به بهانه اینکه دوباره به یک روز نکشیده کثیف می شود, تمیز نمی کنند, وقتی هم تمیز می کنند مثل جغد شوم از بالای سرتان تکان نمی خورند تا مبادا جایی کثیف شود, خدا نکند دمبلی, چیزی یکهو از دستتان بیفتد که واویلا! خلاصه روی مخ و کاملا دوست نداشتنی :/
اما این باشگاه و خانم شیرمحمدی حسابش با همه جداست! همه را تک تک به اسم می شناسد, همیشه تک به تک با همه احوالپرسی می کند, همیشه به تمیز بودن و بهتر بودن باشگاه حساس است و برای رعایت کردن تمام قوانین باشگاه فقط یکبار از همگی خواهش می کند تا همه چیز را رعایت کنند و خوب همه هم کاااملا همه چیز را از تمیزی تا وسیله ها را سرجای خودشان گذاشتن و مواظب بودن و درست استفاده کردن , رعایت می کنند! به همین راحتی! شاید دوست داشتن خانم شیرمحمدی کلا اصل همه گیریست :)
و حالا شنبه ها, که خانم شیرمحمدی نیست و شبنم هست به جایش! باشگاه صفای همیشگی را ندارد! یک جورهای دلم اصلا برایش تنگ می شود!