همه چیز از "کادوهای روز مادر و اسمی که همیشه فراموش میشد" شروع شد!
يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۶، ۰۱:۱۹ ق.ظ
من اگه جای رضا بودم کودتایی, انقلابی و یا نه حداقل اغتشاشی راه مینداختم!! وقتی همیشه کادوهای روز مادر رو با هم اشتراکی می خریم ولی مامانم وقتی مورد سوال قرار می گیره راجع به کادوهه, همیشه فقط به من به عنوان خریدنده ی کادو اشاره می کنه :/ و همیشششه هم من بعدش زیرنویس میام که در واقع کادوی من و رضا :| ولی باز مامانم یادش میره تا دفعه ی بعدی و شخص بعدی که ازش سوال بپرسه! و این خیلی عجیبه چون همیشه شواهد حاکی از این بوده که مامانم کمی بیشتر رضا رو دوست میداره! تو اینجور وقت ها من با خودم میگم شاید بهتر باشه من دست به یه اغتشاشی چیزی بزنم چون قضیه به نظرم خیلی مشکوکه!شاید داستان پشت پرده ای در بین باشه :|
۹۶/۱۲/۲۰