مثل اینکه وقتشه باز برم یه دونه دفترچه گوگولی جدید بخرم
وقتی شاغل نیستی همیشه برات جای سواله که چطور یک عده ای خیلی راحت از زیر بار وظایفشون شونه خالی می کنن! چطور یک عده ای خیلی راحت حق بقیه رو پایمال می کنن! چطور یه عده ای به صورت مالی از کم فروشی و گرون فروشی تا قلابی فروشی و... کلاهبرداری می کنن! همه ی اینا در نظر تو خیلییی بده و متاسفی برای این عده!
اما حالا که خودم شاغل شدم و حالا که یه مسئولیت و وظیفه ای بر عهده امه! می بینم چطور میشه گاهی وقت ها بدون اینکه حواست باشه اهمال و کم کاری کرده باشی! چطور میشه با بهونه های قانع کننده از یه سری چیزها چشم بپوشونی!
راستش وقتی دیدم اینقدر راحته که گاهی وقت ها یادت میره! ترسیدم! ترسیدم ازینکه ازین موردهای کوچولو شروع بشه و هی بزرگتر و بزرگتر بشه! برای همین تصمیم گرفتم یه دفترچه بردارم و هرشب توش بنویسم که چقدر به وظایف اون روزم و مسئولیت هام پایبند بودم و اگه یهو یه چیزی از دستم در رفته باشه برای جلسه ی بعدی حتما جبران بشه! و اینکه بودن دفترچه و فکر پر کردن هر شبش احتمالا ذهنمو کاملا تیز و هوشیارتر می کنه تا به خاطر ثبت نشدن چیزی داخل دفترچه , همه ی مسئولیت هام رو کامل انجام بدم.