جمعه های بدون گوشی
قل دوم ( سه قلو ها رو که یادتونه :دی) به گوشی به قدری علاقه داره جوریکه از علاقه هم گذشته و به نظر هممون دیگه معتاد شده و باید بستش به تخت :| یعنی این بچه با یه گوشی موبایل می تونه ساعت ها یه گوشه در خودش جمع بشه و صدایی ازش درنیاد. جوریکه یادتون بره که حضور داره :| ولی خب ازونجاییکه هم گوشی گرونه و هم صد البته مهمتر برای سلامت بچه اصلا خوب نیست :دی همه از دادن گوشی هاشون به این جغله امتناع می کنن!!
الان که یک ساعته از برگشتنمون گذشته و من یادم رفته حتی گوشی رو از جیبم دربیارم یه لحظه با خودم گفتم کاش اصلا این گوشی ها نبودن! اینقدرر که این جمعه های بدون گوشی خوبه!! ابنقدررر که اسیر و وابسته ی گوشی هامون شدیم! اینقدرر که بعضی روزها به خودم میام و می بینم عوض صد تا کار مفید فقط گوشیم دستم بوده و الکی توی این پیج ها و صفحه ها چرخیدم و یه روز دیگه هم به همین سادگی کاری از پیش جلو نبرده تموم کردم :/
+قل نامبرده وسطی شیشه به دستشون می باشد :چشمهایش را می چرخاند