غلتک کار و بار
اولین ترم شروع به کار دو تا کلاس داشتم, یکی با ده دوازده تا پسر یازده دوازوه ساله! و یکی هم با 4 تا فسقل هفت هشت ساله! هر دو هم کتاب یکسان بود! کتاب سر جمع بیست صفحه هم نبود و هر جلسه دو یا سه صفحه بیشتر لازم به تدریس نبود! و توی هر صفحه بیشتر تصویر بود و چند تا کلمه و چند خط واسه تمرین خوندن! عملا موضوع خاصی واسه تدریس نبود و به دانش زبانی خاصی هم نیاز نبود, بیشتر لازم بود بلد باشی با بازی و کاردستی طوری چطوری یک ساعت و نیم رو با بچه ها سر کنی! بعد برنامه ی درسی برای همین چیزها هر شب از من دو ساعت وقت می گرفت! لازم بود ثانیه به ثانیه کلاس رو, روی کاغذ برای خودم بنویسم و مدام هم توی کلاس جلوی چشمم باشه! جوریکه هر برنامه تموم میشد, تا به کاغذ نگاه نمی کردم نمیدونستم خب برنامه ی بعدیم چیه :/ با اینکه دو ساعت شب قبلش خودم نشسته بودم برنامه ریزی کرده بودم! اگر یک بار وقت اضافه میووردم مثل چی وحشت می کردم که حالا چکار کنم :))) ترم های بعدی بهتر شد ولی بازم بدون کتاب راهنمای تیچر مربوط به یه کتاب, اصلا و ابدا نمی تونستم یه برنامه ی درسی خودم به تنهایی برای یک جلسه بنویسم! بعد از مدتی یک وب سایت پیدا کردم به اسم busy teachers که فوق العاده است و شد یه جورایی مرجع تقلید من توی تدریس! وقت هایی که بازی ها و طرح های درسی مختلف و تمرین ها و خلاصه چیرهای مختلف رو از این وب سایت دانلود می کردم, آرزوم بود خودمم یه روزی بتونم جزو اون بیزی تیچرز هایی باشم که فایل های حاصل ایده ی خودشون رو توی وب سایت آپلود می کنن!
خلاصه الان که یک سال و سه ماه گذشته, کلی اسلاید ها و پاورپوینت ها و اکتیویتی های خفن تنظیم شده به دست خودم, توی سایت آپلود کردم! به کتاب راهنمای معلم دیگه احتیاجی ندارم! نیم ساعت هم وقت اضافه بیارم, می تونم چطور کاورش کنم! و برنامه ی درسی تمام سطح ها رو حفظ شدم! و...... تا در نهایت اینکه سوپروایزر شدم :)