مزه هایی که گم شده اند!
شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۲:۵۶ ق.ظ
نمی دونم شما هم از اون دسته از آدم ها هستید که دلتون می خواد برگردید به همون وقت ها که بجه بودید! تا بزرگترین دغدغه هاتون دوباره میشد همون دغدغه های بچگیتون؟!
خب من از این دسته نیستم و حقیقتا هم هیچ وقت این دسته از آدم ها رو درک نکردم, چون بچگی های من و دغدغه هاش هیچ وقت بچگونه و کم نبود! دنیا واسه من و از دید منِ کودکیم خیلی پر استرس و پر تنش بود همیشه! من توی بچگیم به شدت فاکت آپ و داغون بودم و با هزار و یک کمبود مهارت های اجتماعی دست و پنجه نرم می کردم و حتی یه سلام دادن هم برام چیز مرگ بار و ترسناکی بود یه دوره ای از زندگیم! خلاصه که غرض از پست اصلا این نبود که بیام بگم من بچگیم چه چیز داغونی بودم! بلکه اومدم بگم من هیچ وقت برای هیچ قسمت از بچگیم دلم تنگ نمیشه, جز اون وقت هایی که جمعه به جمعه می رفتیم بیرون!
این روزها حتی یه جمعه بیرون رفتن هم زهرمارمون میشه تهش! اصلا هیچ کدوم از بیرون رفتن های دسته جمعیمون مزه ی سال های قبل رو نمیده! امروز تماااااااام مدت با حسرت یاد تک تک جمعه هایی کردم که دسته جمعی می رفتیم و بدون هیچ اتفاق خارق العاده ای فقط خیلی ساده خوش می گذشت.
۹۸/۰۲/۱۴