26 سالگی
26 سالگی با دغدغه ها و استرس های یه سوپروایزر شروع شد و همراهه همچنان! مسئولیت های بیشتر همونطور که ذوق دارن, استرس های مخصوص به خودشون رو هم دارن! و چیزی که می تونه مسئولیت هات رو سخت تر هم بکنه, اینه که عملکرد تو بخشیش به زحمت های خودت وابسته باشه! و بیشترش به افرادی که باهاشون کار می کنی! و خیلی بده وقتی یه بخشی از این آدم ها هم اندازه ی خودت انرژی میذارن! این دو سه روزه با تماااام وجود دارم مدیرمون و نگرانی هاش رو درک می کنم! و بیشتر به صبری که داشته تا آموزشگاه رو به این نقطه رسونده غبطه می خورم!
خلاصه حدیث هستم یک بیست و شش ساله که از فردا به مدت 5 هفته یک عالمه مسئولیت های جدید تر روی دوشش گذاشتن!
خلاصه بخوام بگم امروز اولاش خیلی روی مود خوبی بودم و اولین کادوی تولدم هم که فکر کنم جزو بهترین ها هم شد این بود که برای یه دوره اسپیکینگ ثبت نام کرده بودم که سطح خودم رو ادونس یا همون پیشرفته توی فرم نوشتم! و امروز رفتم تعیین سطح که خودشونم یه آزمون ازم بگیرن که در نهایت بهم گفتن شما می تونی توی دوره های expert امون که میشه فوق پیشرفته شرکت کنی! خلاصه به خودم خیلی افتخار کردم:دی حدیث هستم 26 ساله یک اکسپرت :))
بعدش ولی دیگه باز چک کردن با آموزشگاه و مربی ها و فکر کارهای فردا و استرس اومد سراغم و اون مود خوب رو شست و برد و من موندم و یه روز تولد و یه خب که چی و در انتظار برای فردا!
+و اینکه امسال هم کیک تولدم رو دوست نداشتم و هم آدم هایی که باهاشون کیک تولدم رو خوردم :/