Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

همکار بودن با یه مشت بالغ های نابالغ

يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۵۱ ب.ظ

آدم وقتی تو عالم بچگیه و ا حتی وقتی دبیرستانیه! تصورش از سر کار رفتن یه چیزیه که بیشتر شبیه رویاست! می خوام بگم صرفا یه شغلی رو آدم اسما واسه ی خودش در نظر می گیره و شروع می کنه به رویاپردازی! بیشتر هم راجع به حقوقش! که با پولش فلان می کنم و بهمان می کنم و این حرف ها! یا راجع به پرستیژ اجتناعی که با یه شغل میتونه به دست بیاره!

حتی تو عالم بزرگسالی هم زمانیکه بیکاره و کاری نداره! فقط تنها خواسته اش اینه که اگر فقط بتونه فلان جا استخدادم بشه! و ازونجاییکه آدمیزاد ذوق و شوقش رو برای یک چیزی به محض رسیدن به اون چیز از دست میده، سر کار رفتن هم از این قائده مستثنی نیست! 

هستن خیلی از آدم هاییکه بهشون فرصت کار کردن داده میشه ولی همینکه تو موقعیت قرار می گیرن و سنگینی مسئولیت ها رو حس می کنن تازه می فهمن که بعلهههه چقدر برای کار کردن وقت ندارن :| 

ولی متاسفانه ما توی واقعیت زندگی می کنیم و نه رویا! توی واقعیت توی محل کارت باید به تمام معنا جون بکنی و انرژی بذاری! وقتی میری سر کار نمی تونی هم وقت برای خوش گذرونی هات داشته باشی و هی مرخصی بگیری و هم اینکه حقوقت تکون نخوره! نمی تونی توقع داشته باشی که اصلا هر وقت دلت خواست بهت مرخصی بدن! نمی تونی به رییست و مدیرت بگی تو اول حقوق من رو زیاد کن و بعد من انرژی که برای کارم می ذارم رو هم زیاد می کنم! توی واقعیت محیط کارت خیلی کم پیش میاد خونه ی دومت بشه! توی واقعیت محیط کارت عملا نمی تونه بهت خوش بگذره! 

توی واقعیت کار کردن و سر کار رفتن سختی هاش از شیرینی هاش تو اکثر مراقع بالاتر میزنه! 

حالا همه ی اینا رو گفتم که بگم, آدم های زیادی (جوون های امروزی به عبارتی, همین دور و بری ها و همکارها و دوست های خودم) همچنان فکر می کنن محیط کاریشون هم مثل همون دانشگاهشونه که میشد واسه ی هر چیزی پیچوندش و که میشد یه ترم الاف بود و ول چرخید و شب امتحان نسخه ی همه چیز رو پیچید! که باید قهر کرد وقتی نمیشه مرخصی گرفت! که باید کلافه شد و سر سنگین شد وقتی بهمون میگن یک جایی از کارمون ایراد داره! که باید راندمانمون رو بیاریم پایین اگه داریم ساعت کاری زیادتری وایمیسیم چون به هرحال خسته ایم و اینو در نظر نمی گیریم که اگر ساعت کاری زیادتری داریم کار می کنیم, پس طبیعتا پول بیشتری هم داریم می گیریم! که اگر کسی ما رو کنترل نمی کنه می تونیم از هر جایی که دلمون خواست بزنیم! که حقوقمون رو که می گیریم توقع داشته باشیم برای خیلی از چیزهایی که جزو روتین کارمونه باید پول بیشتری می گرفتیم! پس حالا که از پول بیشتری خبر نیست منم تا بشه از سر و ته کارم می زنم! 

یا اصلا آقا جان از محیط کارت متنفری! خب برو یک جای دیگه! چرا می چسبید به یک جا و شروع می کنین مثه یه موج منفی جو و فضا رو منفی می کنید! 

حالم به هم می خوره وقتی مجبورم با آدم هایی همکار باشم که ففط توقع های بیجا هستن و گلایه و شکایت های بچگانه! 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۲۰
حدیث

English-Teacher

نظرات  (۴)

جانا سخن از زبان ما می‌گویی

دقیقا همینه، آدم چندین سال توی دانشگاه درس بخونه و فکر کنه بزرگترین مشکلاتش امتحان و استاد و پاس کردنه، دو ماه که بره سرکار، تازه تفاوت رو احساس میکنه و میفهمه زندگی خیلی جدیه!

دقیقا حرف هات کاملا منطقی و واقعی بود 

۲۵ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۱۹ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

مسئولیت پذیری! 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی