وقتی من و کسب و کارم سر از بلاگردون در میاوریم :)
جمعی از بچه های بلاگر زحمت کشیدند و در بلاگردون جمع شدند تا باز حرکتی باشه در جهت تکونی به تن خسته ی این وبلاگ نویسی ، تا باز رونق و جنب و جوش رو برگردونن به وبلاگ ها و وبلاگ نویس های درونمون :)
یکی از کارهای خوبی که بعد از تماس گرفتن با من، گفتن قصد دارن انجام بدن، معرفی کسب و کارهای بلاگرهاست. و خب بنده این افتخار رو داشتم که چراغ اول رو روشن کنم، اونم با این دوره های آنلاین آموزش زبان :)
وقتی از من خواستند تا یه متنی برای معرفی خودم در وبلاگشون بنویسم من در ابتدا یادم رفت که بپرسم متن چقدر وسعت داشته باشه :دی و خب شروع کردم و یک متن که کم از مثنوی نداره در باب خودم به نگارش درآووردم :)) یا به قول شباهنگ که متاسفانه اسم جدید وبلاگیش رو یادم نیست :))))) همون پست های طویله ای :دی
در نهایت گفته های اصلی رو در پست قرار دادن و من هم گفتم بذارید تا این مثنوی همینطور نمونه و خاک بخوره و خودم توی وبلاگ خودم پستش کنم :)
سلام :)
توی عالم وبلاگ من توکا هستم. ولی اگر از اسم واقعیم بپرسید؛ حدیث هستم :) که اخیرا هم همین اسم پای پست های وبلاگیم قید میشه ولی همچنان برای اینکه کسی دچار بحران هویتی نشه با اسم توکا همچنان کامنت میذارم :دی
اگر بخوام از خودم بیشتر بگم، که طبق رویه و اصول همیشگی این نوع تعریف از خود ها که با سن و سال و تاریخ تولد شروع می کنن، من هم بهتره همین کار رو بکنم و بگم که من متولد 11 مرداد سال 1372 هستم و الان تقریبا 27 ساله ام. کمتر از بیست روز دیگه می تونم بگم که کاملا 27 ساله ام :دی بله تولدم هم نزدیکه :)) اگر بخوایم بریم سراغ تحصیلات باید بگم که من سال 94 در رشته ی مهندسی برق از مقطع کارشناسی و یا همون لیسانس فارغ التحصیل شدم. ولی به دلیل نداشتن علاقه و انگیزه، حتی ذره ای هم قصد ادامه ی تحصیل و یا حتی دنبال کار مرتبط با این رشته گشتن رو نداشتم! درعوض تا سال 95 و در یک بازه ی یک ساله تمرکزم رو بر روی زبان خوندن گذاشتم و در سال 96 هم رسما شروع به کار کردم. البته توی این دو سال اتفاقات زیادی برای من افتاد و اصلا از اول برام مشخص نبود و یا اصلا سال 94 حتی ذره ای این احتمال رو نمی دادم که روزی بخوام یک معلم زبان باشم ولی خب داستان این دو سال خودش قصه ی هزار و یک شب میشه و شاید یک وقتی توی وبلاگم از این دو سال و اینکه چی شد و چطور شد تا من سال 96 شدم یک معلم زبان شدم، نوشتم. یکی از دلایلی که نخواستم یک مهندس برق باقی بمونم این بود که در تمام مدت تحصیل من برای اینکه بتونم حتی در حد یک دانشجوی متوسط باشم باید شب و روزم رو یکی می کردم و اینقدر می خوندم تا بتونم به زور یک درس رو پاس کنم و تقریبا یک جوراهایی داشت باورم می شد که من یک آدم باهوش و توانا نیستم و صد در صد از پس هیچ شغلی هم برنخواهم اومد! ولی بعد از بازگشت به کلاس زبان (خودم به عنوان یک زبان آموز تا مدرک زبانم رو بگیرم) تازه دوباره یادم افتاد که من توی درسی مثل فیزیک خوب نیستم ولی وقتی پای زبان در وسط باشه من می تونم یک نابغه باشم! و همینطور هم هست. من نه مغرورم و نه اعتماد به سقف (:دی) دارم ولی معتقدم من در بحث زبان و در شغلم نابغه هستم نه به این خاطر که آدم خاصی هستم و یا استعداد خاصی ندارم، نه! بلکه به این دلیل که من تونستم چیزی رو پیدا کنم که بهش علاقه دارم وبفهمم که انگیزه و علاقه در چیزی می تونه همه ی چیزی باشه که یک نفر برای شروع در یک زمینه ی کاری احتیاج داره و من هم علاقه و هم انگیزه داشتم و اینطور شد که فقط درکمتر از دو ماه بعد از شروع به کارم تونستم سطوح و دوره های بالاتر رو تدریس کنم و در کمتراز یک سال بعد هم تونستم سوپروایزر آموزشگاه بشم و در کنار تدریس، وظیفه های دیگه ای مثل کلاس بندی، تعیین سطح کردن، تهیه و تدارک برنامه های درسی تمامی دوره های آموزشگاه و طراحی آزمون ها و ارزیابی زبان آموزهای آموزشگاه رو هم بر عهده داشتم! ولی امسال بعد از دو سال و نیم کار در آموزشگاه، یک جورهایی به فرسودگی رسیدم و دیگه ذوق و شوق کار کردن رو مثل سابق نداشتم، اون هم بیشتر به این دلیل که باید برای شخص دیگه ای کار می کردم و هیچ وقت برنامه ی زندگیم مشخص نبود و آزادی عملی نداشتم و در صورت کمتر کار کردن هم دیگه تقرببا حقوقی برام باقی نمی موند و در صورت ادامه دادن و به همین منوال تمام وقت کار کردن وباز هم حقوقی نه چندان کافی دریافت کردن، چیزی از خودم باقی نمی موند :دی برای همین بعد از شروع شدن داستان کرونا و قرنطینه و برای مدتی تعطیلی آموزشگاه تصمیم گرفتم دوره های آنلاین خودم رو راه بندازم. اگر با شرح و جزییات این قسمت رو بخواهید، باید بگم که در رابطه با این مسئله خب خوشبختانه یک پست قبلا نوشتم و می تونم به اون پست ارجاعتون بدم و دیگه لازم نیست قید کنم که قصه ی هزار و یک شب هست و شااااید یک وقتی در رابطه اش در وبلاگم نوشتم :دی
سلام توکا. یه سوال. مدرک خاصی گرفتی که میتونی زبان تدریس کنی؟ اخه منم به تدریس زبان علاقه دارم اما نمیدونم باید چیکار کنم و با چه مدرکی اجازه تدریس میدن. میشه راهنماییم کنی؟