Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

من و بولت ژونال نویسی و برنامه ریزی 1

دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۹، ۱۰:۴۳ ب.ظ

نمی دونم چقدر اهل برنامه ریزی کردن برای کارهای روزانه اتون و یا روتین مطالعاتیتون و یا اهداف آینده اتون هستید. و اینکه آیا با برنامه ریزی کردن و همه چیز رو تحت کنترل گرفتن جلو می رید و یا نه، هرچه پیش آید خوش آید. یا اینکه اصلا چقدر به برنامه ریزی اعتقاد دارید و فکر می کنید می تونه قابل اجرا کردن باشه، یعنی چقدر تجربه کردید در زندگیتون که هزاران هزار شنبه رو با یک برنامه ریزی توپ هفتگی شروع کردید ولی به دوشنبه نرسیده دیدید که نمی تونید و چقدر سخته و خلاصه همه چیز رو ول کردید :دی

خب خود من تا پارسال اسفند ماه، جز اون دسته ای بودم که عاشق این بودم بشینم یه برنامه ریزی طراحی کنم که میشد باهاش همه ی کارها رو توی یک ماه تموم کرد و هیچ وقتی در روز تلف نمی شد و خلاصه هلو :)) ولی خب همونطور که دور از انتظار نیست هیچ وقت بیشتر از یک هفته نتونستم به هیچ برنامه ای پایبند بمونم و هیچ وقت همه ی کارهام یک ماهه تموم نشدن :/  

ولی باید بگم از اسفند سال 98 تونستم یاد بگیرم چطوری واقع بینانه برنامه ریزی کنم، اونم به کمک بولت ژورنال :) 

چون داستان یه کمی که چه عرض کنم :دی خیلی طولانی شد، تصمیم گرفتم اون رو توی چند تا پست منتشر کنم.

توی پست اول در رابطه با تفاوت پلنر و بولت ژورنال و اینکه اصلا چی هستند گفتم.

توی پست دوم از این گفتم که چی شد با بولت ژورنال و پلنر آشنا شدم.

و در پست سوم هم گفتم که خب وقتی یاد گرفتم چطور سازنده و واقع بینانه برنامه ریزی کنم، بعدش باز چطور یه سری اتفاقات افتاد و مانع پیشروی شد و در نهایت چطور تونستم این رو هم حل کنم و ادامه بدم.

 

پست ها رو قسمتی منتشر می کنم و به فاصله ی دو روز، حالا تا دو روز بعد و قسمت بعدی شما بیاید بگید که آیا از بولت ژورنال و کلا دفتر برنامه ریزی استفاده می کنید یانه؟! یا کلا اصلا برنامه ریزی می کنید و می تونید بهش پایبند بمونید یا نه؟! 

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۲۱

نظرات  (۱۰)

۲۳ مهر ۹۹ ، ۰۶:۲۸ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

شاید به نظر خنده‌دار بیاد ولی من هر موقع خواستم از دفتر برنامه‌ریزی یا بولت ژورنال استفاده کنم، کارهام پیچ خورده:| معمولا روی کاغذهای کوچیک می‌نویسم می‌زنم به دیوار. بیشتر روزها برنامه روزانه رو می‌نویسم. و برنامه‌های بلند مدت رو هم نوشتم و یه گوشه زدم.

پاسخ:
نه اتفاقا منم مرارت ها کشیدم تا فهمیدم بالاخره ی
به چه صورت باید روش برنامه ریزی خودم رو داشته باشم و پلنرها و بولت ژورنال های آماده رو نتونستم هیچ وقت باهاشون کنار بیام.

خوبه پس تو هم روش خودتو پیدا کردی :)
۲۳ مهر ۹۹ ، ۱۷:۳۰ هیـ ‌‌‌ـچ

من برنامه‌ریزیام حسی و روزانه است و زیاد اهل مقید کردن خودم به نوشتن و جدول‌بندی و این ساعت تا اون ساعت، فلان و از این وقت تا اون وقت، بهمان و الخ، نیستم!

به گمونم برای جوون‌ترها بدآموزی دارم، این کامنتو نخونن! D:

پاسخ:
اصلا خوبه کامنتت رو ستاره دار کنم :)))
۲۳ مهر ۹۹ ، ۱۸:۲۸ پیمان کرامتی

حقیقت این که من خیلی اهل برنامه ریزی بودم

ولی دوچیز کلا برنامه ریزی ازم گرفت

کار کردن تو ارتش

و زندگی تو ایران

دومی خیلی مهم تره

چون به خصوص وقتی زندگیت خودت بچرخونی نیاز به ثبات داری واسه برنامه ریزی

که تو ایران اصلا ثبات معنی نداره

پاسخ:
آره در رابطه با برنامه ریزی بلند مدت و یا چشم انداز برای زندگی در نظر گرفتن واقعا توی این اوضاع و احوال که روزانه شرایط از این رو به اون رو میشه نمیشه کاری کرد.

ولی بیشتر منظور من برنامه ریزی های جزیی بود تا بشه مثلا توی یک هفته یه کمی روزها رو مفید تر سپری کرد و هی کارهای عقب افتاده روی هم تلنبار نشن. 

ولی راجع به شغل آره. اینکه شغلت هم چطوری باشه که توی یک زمان مقرر و خاص فقط کار کنی هم خلی مهمه. مثلا من توی محل کار سابقم واقعا نمی تونستم حتی برای یک هفته ی خودم هم برنامه ریزی داشته باشم، چون مدیر نازنینمون همیشه فکر می کرد یک کارمند باید تمام وقت و در همه ی شرایط زندگیش رو وقف کارش بکنه :|

نداشتن برنامه به طرز فجیعی به من استرس میده. ازون مدل استرسا که گیجم و دور خودم میچرخم و نمیدونم چیکار کنم و تو یه چرخه جهنمی بیکاری بیعاری گیرم میندازه. فکر میکنم کارام زیاده و هیچوقت تموم نمیشه و وای کدوم اولویت باشه کدوم رو کی و چطور انجام بدم... و اینگونه است که من حتی برای نوشتن برنامه ریزی روزانه و هفتگیم هم یه نیمچه برنامه چک نویس طور مینویسم! مثلا همین الان برنامم اینه بعد دادن این کامنت لپ تاپ رو خاموش کنم و رو یه برگه به ترتیب این ریزجزییات رو بنویسم:

 

موهام رو باز کنم دوباره محکم ببندم

برم یه چایی بذارم

کف اتاق رو جمع کنم و یه جارو بکشم

روی میز رو مرتب کنم

برم یه چایی بریزم

مستقر بشم رو میزم

و بععععد تازه اون برنامه ریزی اصلیه رو انجام بدم ! :دی :))

حتی اگه به کارام کامل نرسم به بخش زیادیش میرسم و ازون مهم تر، آرامش و تمرکزم برمیگرده.

 

+ ازین پلنر آماده ها خوشم نمیاد و اصلا پیشنهاد نمیکنم. تا خط خودت، حس خودت، آپشن های مورد نیاز خودت، خواسته ی دل خودت و حتی روی کاغذ و دفتر دلخواه خودت پیاده نشه چجوری میشه اون کارای توش رو دوس داشت؟!

پاسخ:
حالا من از وقتی به برنامه ریزی روزانه عادت کردم یک همچین وسواسی پیدا کردم و خب به نظرم وسواس خوبی هم بوده. چون به کمک این با برنامه پیش رفتن خیلی از کارهایی رو که مدت ها عقب مینداختمشون رو بالاخره ریز ریز دارم به پایان می رسونم. 

+من خودم تقسیم بندی و طراحی بولت ژورنالم رو انجام میدم، حالا توی پست های بعدی راجع بهش بیشتر میگم :)
۲۴ مهر ۹۹ ، ۲۰:۲۶ پیمان کرامتی

دقیقا

به شدت منتظرم 🤩

پاسخ:
:)
۲۵ مهر ۹۹ ، ۱۲:۰۲ بانوچـه ⠀

من بولت ژورنال بهارم رو آماده کرده بودم که از فروردین شروع کنم ولی نتونستم کاملش کنم و هنوز با یادداشت برنامه‌ها و کارام به صورت روزانه و هفتگی پیش میرم. گاهی روزا هم گریزی به بولت ژورنالم میزنم و میتونم بگم هر دو عالی هستند.

پاسخ:
یعنی چی که گاهی از بولت ژورنالت استفاده می کنی؟
۲۷ مهر ۹۹ ، ۱۹:۳۲ بانوچـه ⠀

یعنی مثلا در یک بخش من تعیین کرده بودم که در ماه 3 تا کتاب بخونم به فرض. یا هر روز 6 تا لیوان آب بخورم (چون من آدمی هستم که اگه چند ماه هم آب نخورم متوجه نمیشم) بعد بعضی روزا میرم سراغ بولت ژورنالم و می‌بینم برنامه اون روز یا اون هفته‌م چی بوده و خودمو باهاش وفق می‌دم و تیک می‌زنم.

ولی روزای دیگه نه، طبق هنوز برنامه‌ریزی توی دفترم پیش می‌رم

پاسخ:
چه جالب :دی

خب چرا برنامه ریزی دفترت و بولت ژورنالت یکی نیست؟

این سوال هارو از روی کنجکاوی می پرسم ها :دی
ولی ممنون میشم که جواب بدی :)
۲۹ مهر ۹۹ ، ۰۸:۵۲ بانوچـه ⠀

می‌دونم، کلا بحث و گفتگو در مورد برنامه‌ریزی رو خودمم دوس دارم :دی

ببین یه مثال می‌زنم.

فرض کنیم که روز شنبه‌ی من در قسمت روزانه‌ی بولت‌ژورنالم اینطوری باشه : (چون بولت ژورنالم به روزانه، هفتگی، ماهانه، سالانه و بلند مدت تقسیم می‌شه).

8 لیوان آب / نیم‌ساعت پیاده‌روی/ تلفن به 2 تا از دوستام / 20 صفحه کتاب / 7 ساعت خواب / یک فیلم و...

ولی کارهام (بخصوص کارهای مربوط به شغلم) که توی دفتر برنامه‌ریزی روزانه‌ی دم دستی نوشتم اونقدر زیاد باشه که این برنامه ی روزانه رو تحت الشعاع قرار بده مثلا:

تماس با آقای فلانی و خانم بیساری / تکمیل جدول فلان و ارسال به مدیر 2 / و...

خب اینا اگر هر کدوم زمان زیادی ازم بگیرن باعث می‌شن در برنامه‌ای که توی بولت ژورنالم برای خودم نوشتم تغییر ایجاد بشه.

مثلا شاید کارم زیاد باشه و اصلا نتونم با دوستام تماس بگیرم یا نتونم پیاده روی برم و...

 

البته این ضعف از طرف من هست، چون زمانی که بولت ژورنالم رو آماده کردم هنوز اوایل کرونا بود، شغلم این نبود و در این چند ماه واقعا به اندازه چند سال همه‌چی متفاوت شده فقط کافیه یه روز وقت بذارم و این دو تا رو با هم تطبیق بدم که همونم وقت نمیشه.

پاسخ:
آها که اینطور، مرسی از توضیحات و شفاف سازی :)

و یه چیزی که در رابطه من خیلی صدق می کنه و کلا روی من اینطوری بهتر جواب داد این بود که دست از مشخص کردن مقدار و حد و حدود برای تسک ها و فعالیت هام برداشتم. 
مثلا نگفتم هر روز و یا فلان روز اینقدر صفحه کتاب. به جاش می نویسم کتاب خوندن. (و بعد هر تعداد صفحه ای که شد، حتی دو صفحه. ولی انجامش میدم و زنجیره رو قطع نمی کنم)
مثلا نمیگم روزی 7 تا لیوان آب. میگم آب خوردن. و بعد هر روزی هر چند تا لیوان آبی که خوردم رو یادداشت می کنم.
و خلاصه از این طریق من تونستم واقعا یک سری کارها رو به روتین همیشگی تبدیل کنم هرچند بعضی روزها خیلی کمرنگ میشن و در حد یک ربع شاید بیشتر بهشون اختصاص نمیدم ولی به هرحال انجامش میدم. مثلا من الان 7 ماهه که هر روز کتاب خوندم. در صورتی که پارسال برای دو سه ماه به خاطر مشغله و این چیزها و اینکه روزی دو سه صفحه رو هم قبول نداشتم اصلا نشد کتاب بخونم. 

در کل روش های برنامه ریزی از فرد به فرد متفاوته و هر کسی باید ببینه که چه روشی براش بهتر جواب میده و یا راحت تره :)
ولی این مذلی هم اگر وقت کردی و بولت ژورنالت رو تغییر دادی امتحان کن یه بار ;)
۲۹ مهر ۹۹ ، ۱۸:۵۸ بانوچـه ⠀

البته منم برای خیلی چیزها حد و اندازه مشخص نمی‌کنم. مثلا لیوان آب رو به خاطر اهمیتش در سلامتی روزی 8 تا گذاشته بودم چون من اگه آب نخورم تا چند ماه اصلا حواسم نیست.

اونی که برای پیاده روی گفتم مثال بود. اگه هم معمولا حد و اندازه ای بذارم حداقل یا حداکثر میذارم براش.

پاسخ:
آهان به عنوان مثال گفته بودی پس ;)


من چون خیلی نازک نارنجی و کلا لوس شدم مدت های زیادیه. فقط به خودم میگم انجام بده حتی شده 5 دقیقه :دی فقط خودم رو ملزم می کنم که چرخه رو قطع نکنم برای طولانی مدت (چرخه ی شکل گیری روتین منظورمه، که قراره هر روز باشه و یا یک روز در میون و...) اینطوری اوایل اصلا کمیتی ندارن کارهایی که شروع می کنم و بعد ذره ذره بهشون اضافه می کنم تا به چشم بیان بالاخره یک روزی :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی