Femme De Couleur

Woman of colour

Femme De Couleur

Woman of colour

پیام های کوتاه
  • ۲۳ اسفند ۹۵ , ۰۲:۴۱
    I Wonder
بایگانی

ما نیز دل داریم و به تبعش غصه هم

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۴۴ ب.ظ

بعضی وقت ها اطرافیانت اونقدر درگیر نداشته هاشون هستند و اونقدر تو رو صاحب همه ی نداشته های خودشون می دونن که در نظر اونا تو شخصی هستی که دیگه همه چیز توی زندگیت داری و دلیلی نداری غمگین باشی و یا ناراحت و یا افسرده باشی و حوصله نداشته باشی. هیچ وقت تو با غم ها و دردهای اونا برابری نمی کنی. هیچ وقت تو درک نمی کنی اونا چه سختی های کشیدن چون تو که اون سختی ها رو نکشیدی. همیشه سریع در برابرت جبهه می گیرن تو که فلان چیز رو داشتی. همیشه ازت می خوان کمکشون کنی چون اونا چیزهایی که تو داری رو ندارن. و تو توی یک رابطه ی یک طرفه قرار می گیری و فقط دهنده هستی و دهنده و هیچ وقت نوبت تو نمیشه سهمی از یه رابطه داشته باشی. بعد یه جایی و یه روزی دیگه خسته میشی و دیگه نمی خوای با این آدم ها در ارتباط باشی و باز تو میشی اون آدم خودخواهی که نتونست غم و سختی های زندگی اونا رو درک کنه و همیشه فقط به فکر خودش بوده. 

مکالمه ی ایده آل برای من:

من: غمگینم

+: می فهمم

 

مکالمه ی ایده آل برای اونا:

من: غمگینم

اونا: تو دیگه چرا! خوشی زده زیر دلت. 

موافقین ۱۴ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۰۷
حدیث

نظرات  (۷)

می‌فهمم دوست من

 

 

غمت کم.

پاسخ:
❤❤

دقیقا، حتی خیلیهاشون گوش نمیدن ما چی میگیم متأسفانه و فقط وقتی غصه دارن میان سراغت و وقتی نوبت تو میرسه... 

 

پاسخ:
دقیقا 
غم های تو براشون همیشه مسخره و پیش پا افتاده و از سر شکم سیری هست.
۰۸ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۱ هیـ ‌‌‌ـچ

خلاصهٔ تمام این حرفا همونه که توی تیتر گفتی «ما هم دل داریم» اما کیه که بفهمه اصولاً؟ :|

پاسخ:
یه چیزی بگم بی ربط به کامنتت و پست؟ :دی
خب فرض رو بر این میذارم که گفتی, بگو :))
یه جورایی عادت کردم هر پستی میذارم, یه کامنت از تو هم باشه, بعد وبلاگ های دیگه هم میبینم که تو هم اونا رو میخونی میبینم اونجاها هم فعال همیشه کامنت هات هست (یه ذره من یاد بگیرم که قرنی یه کامنت برای یه نفر میذارم :/) 
بعد این پست رو گذاشته بودم تعجب کردم نیومدی کامنت بذاری, بعد نگاه که کردم دیدم ع تقریبا چند روزی هم از آخرین پستت گذشته که اینم باز عجیب بود, چون زود به زود آپ می کنی. خلاصه گفتم ببینم این جناب هیچ کجا کار و اینا داشته گیر کرده نیومده بلاگستان حضوریشو بزنه :)))
۰۸ آذر ۹۹ ، ۱۰:۱۹ هیـ ‌‌‌ـچ

برای من خوشبختی یعنی شما رفقایی که منو یادتون نمیره و هوامو دارین ^_^ یه طوری بهم چسبید که یه شیرینی طلبت باشه برای بعد از کرونا ^_^

بعدم این‌که دیروز پستت رو دیدم اما چون شما جزو اون جماعت خوش‌نویسی هستی که باید با حوصله و تمرکز بخونمت، گفتم بمونه برای چند دقیقه بعد که حواسم سر جاش بیاد اما «چند دقیقه» تبدیل به نصف روز شد و نه‌تنها حواسم متمرکز نشد بلکه یه طوری تباه شدم که سلطان جنگل هم جرأت نداشت اطرافم بپلکه، در این حد گند دماغ شده بودم :))

خلاصه امروز که پست خودمو گذاشتم دیدم الان تازه «آدم» شدم و وقتشه که بیام پیش رفقا ببینم چیا نوشتن و اولین لینک هم شما رو باز کردم و مثل همیشه لذت بردم از قلمت دوست داشتنی و نکته‌سنج بودنت :)

بازم ممنونم :)

پاسخ:
آخجون شیرینی ^___^ 

این همه چیز گفتی, من فقط شیرینی رو دیدم :)))
۰۸ آذر ۹۹ ، ۱۲:۳۳ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

یه بار که توی حال و وضعیت بدی بودم، یکی از دوستام برام نوشت که خوش به حالت الان تو حوری بی‌غمی! چند دقیقه زل زدم به این پیام! یعنی حال من شبیه هر چیزی بود الا بی‌غم! ولی به قول تو چون چیزی رو داشتم که اونا نداشتن من رو بی‌غم می‌دیدن! اینو یادم موند که هر بار فکر کردم خوش به حال فلانی به خاطر فلان موقعیت، یادم باشه که من خیلی چیزها نمی‌دونم!

پاسخ:
آره واقعا *___*
۱۲ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۸ هیـ ‌‌‌ـچ

قشنگ مشخصه تنت به تن من خورده چون منم دائم دنبال شیرینی‌ام :))

پاسخ:
آخ از شیرینی :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی