بخش سوم: تعداد نفراتی که بهشون زبان یاد دادم و تجربه ام
فاز سوم همچنان به مقوله ی کار مربوط میشه ولی اینبار در رابطه با کسایی که با هم شروع به کار کردیم و با هم برای یادگیری قدم برداشتیم و تلاش کردیم.
هیجان انگیزترین قسمت تدریس به صورت آنلاین این بود که تقریبا از هر شهری تونستم شاگرد داشته باشم، از شمال بگیر تا جنوب و شرق و غرب ^_^
شروع به تدریس به کسایی کردم که باعث شدن خودم هم پیشرفت کنم. اونم به این دلیل که بسیار ثابت قدم بودن و برای یادگیری مصمم، پس منم تمام تلاش خودم رو کردم که بتونم اون چیزی رو که لازم دارن بهشون یاد بدم.
برای زبان عمومی و یا همون General English تا به الان 5 کلاس تشکیل دادم. برای بچه هایی که می خواستن مهارت اسپیکینگ رو تقویت کنن با 10 نفر شروع به کار کردم. برای کنکور با 9 تا کنکوری همراه شدم که سال آینده کنکور دارن و امیدوارم بتونن رتبه ی خوبی توی زبان به دست بیارن.
خیلی فکر کردم این قسمت بعدی رو بنویسم یا نه، و حس می کنم قطعا باعث ناراحتی بعضی افراد بشه ولی درنهایت می خوام ازش حرف بزنم تا ببینید که وقتی انگیزه ی کافی برای کاری رو ندارید فقط به خودتون ضربه نمی زنید با مدام شروع کردن به کاری و نصفه و نیمه رها کردن اون کار، و می تونید به بقیه هم ضربه بزنید وقتی از یک نفر کمک می خواید تا توی مسیر شما رو همراهی کنه.
از جنبه های منفی کار همین بود که باعث شد بعضی وقت ها کار فرسایشی بشه. اونم به دلیل رو به رو شدن با کسایی بود که بدقول بودن. با کسایی که ساعت و روز کلاس رو مشخص می کردیم ولی می رفتن و غیب می شدن و خبری ازشون نمی شد. کسایی که اصلا تعهدی به یادگیری نداشتن. کسایی که هنوز هدفشون از یادگیری برای خودشون مشخص نبود ولی با اقدام به کلاس و شروع کار و درست و حسابی دل به کار ندادن و مدام بهونه آووردن انرژی من رو هم می گرفتن. و متاسفانه همکاریمون هم ادامه پیدا نکرد. باید خیلی مواظب باشید که بقیه رو سطل زباله ی کمبود انگیزه اتون نکنید.
نمی خوام بگم چرا انگیزه ندارید و مگه چقدر سخته و فقط باید بخواید. نه، اصلا. اینکه برای بعضی کارها انگیزه ندارید و نمی تونید مصمم اونا رو پیگیری کنید و به سرانجام برسونید واقعا طبیعیه و کاملا حق دارید. خود من برای ورزش کردن این وضعیت رو دارم. برای هر روز سحرخیز بودن این وضعیت رو دارم. ولی اشکال کار اینجاست که بقیه رو وارد این چرخه و دور باطل می کنید، که یهو پرانرژی میشید و تصمیم می گیرید یه کاری رو بالاخره به سرانجام برسونید و شروع می کنید به بقیه تعهد دادن و بقیه رو همراه کردن و ازشون کمک خواستن ولی یه مدت بعد سطح انگیزه اتون پایین میاد و دیگه مصمم نیستید ولی اینجا تکلیف اون آدمهایی که بهشون تعهد دادید چی میشه؟! پس مراقب باشید که بقیه رو هم درگیر این دور باطل نکنید. چون اونها هم اذیت میشن و ضربه می خورن و ممکنه سطح انگیزه و انرژی شون پایین بیاد و بعد برای برگشتن به سطح قبلیشون باید یه انرژی مضاعف بذارن.
من همیشه به همه میگن یادگیری زبان کار محالی نیست ولی کار آسونی هم نیست. به تلاش و تمرین و ممارست و پشتکار و یه انگیزه ی خوب احتیاج داره و اصلا با تنبلی و بی برنامگی نمیشه زبان یاد گرفت.
توی قسمت جمع_بندی_سال_99 می تونید همه ی قسمت ها رو از اول بخونید
سلام چند وقت هست که پست هاتون میخونم و مدام با خودم میگم من حتما باید بعد کنکور ارشدم یادگیری زبان با ایشون شروع کنم و مطمئنم یه روز با شما این کار شروع میکنم و بهترین نتیجه رو میگیرم